word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ماضی ساده و ماضی ازجهش
-
(باعث) حرکت کردن یا دور شدن پس از برخورد با سطح.
-
با انرژی و مشتاقانه حرکت کند.
-
به دلیل عدم وجود پول در حساب بانکی (باعث چک به) پرداخت یا قبول نشدن.
-
If an email that you send bounces or is bounced. it comes back to you because the address is wrong or there is a computer problem.
اگر ایمیلی که میفرستید برگشت یا برگشت. به دلیل اشتباه بودن آدرس یا مشکل کامپیوتری به شما برمی گردد.
example - مثال
-
او حتی سعی نمی کرد گلزنی کند - توپ فقط از روی سر گدای جمی به سمت دروازه برخورد کرد.
-
او فکر می کرد که توپ روی خط برگشته است. اما داور گفت که تمام شده است.
-
مارتا روکش ها را عقب انداخت و از رختخواب بیرون پرید.
-
به داخل دفتر پرید. پر از شادی های بهاری
-
یکی از پسرها آنجا ایستاد. پرش توپ بسکتبال
synonyms - مترادف
-
rebounded
برگشت
-
rebound
برگشت
-
ricocheted
کمانه دار شده
-
ricochetted
کمانه شده
-
caromed
کاروم شده
-
recoiled
پس زد
-
resiled
مقاوم شده
-
bobbed
بوق زد
-
glanced
نگاهی انداخت
-
skimmed
خامه گرفته
-
skipped
پرش کرد
-
boomeranged
بومرنگ زده
-
vaulted
طاق دار
-
backlashed
واکنش منفی نشان داد
-
bucked
جفت شد
antonyms - متضاد
-
shown
نشان داده شده
-
broadcast
پخش
-
broadcasted
پخش شد
-
aired
پخش شد
-
transmitted
منتقل شده است
-
televised
تلویزیونی
-
beamed
پرتو شد
-
relayed
رله کرد
-
disseminated
منتشر شده است
-
distributed
توزیع شده است
-
promulgated
ابلاغ شد
-
publicisedUK
در بریتانیا منتشر شد
-
publicizedUS
ایالات متحده منتشر شد
-
published
منتشر شده
-
reported
گزارش شده است