word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a device that makes a vehicle go slower or stop. or a pedal. bar. or handle that makes this device work.
وسیله ای که باعث می شود وسیله نقلیه کندتر حرکت کند یا متوقف شود. یا پدال بار. یا دسته ای که باعث می شود این دستگاه کار کند.
-
با صدای بلند صدای ناخوشایند توقف ناگهانی ماشین
-
برای اینکه وسیله نقلیه کندتر حرکت کند یا متوقف شود. با استفاده از ترمز یا ترمز آن.
-
وسیله ای که حرکت وسیله نقلیه را کند یا متوقف می کند.
example - مثال
-
به آرامی پدال ترمز را فشار دهید.
-
ترمز را فراموش نکنید
-
ترمزها از کار افتاد و ماشین با درخت برخورد کرد.
-
صدای جیغ ترمز سکوت را بر هم زد.
-
تمام مدل های جدید ما دارای ترمز ضد قفل هستند.
synonyms - مترادف
-
curb
محدود کردن
-
بررسی
-
constraint
محدودیت
-
کنترل
-
restraint
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
-
damper
دمپر
-
rein
افسار
-
محدودیت
-
restriction
-
impediment
مانع
-
anchor
لنگر
-
binders
کلاسورها
-
cinchers
سینچرها
-
deterrent
بازدارنده
-
discouragement
دلسردی