word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
(از مردم) اعتماد بیش از حد و کم احترامی نشان می دهند.
-
(از لباس) خیلی روشن و رنگارنگ.
-
having a lot of energy and the confidence to succeed. and not having much respect for others or worrying about their feelings.
داشتن انرژی زیاد و اعتماد به نفس برای موفقیت و احترام زیادی برای دیگران قائل نیستید یا نگران احساسات آنها نیستید.
-
در مد. بی پروا می تواند به معنای پرانرژی و پر از ایده های جدید باشد.
example - مثال
-
یک بانکدار جوان وحشی
-
آیا فکر نمی کنید آن کت و شلوار برای مراسم تشییع جنازه کمی گستاخانه است؟
-
وکیلش بی ادب بود مغرور و خود محور. اما او معمولاً در پرونده های خود پیروز می شد.
-
طراحي كه به خاطر سبك بي پروا و خلاقانه اش معروف است
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
meek
حلیم
-
timid
ترسو
-
mousey
موش
-
mousy
موشی
-
retiring
بازنشستگی
-
shy
خجالتی
-
مراقب باشید
-
cautious
محتاط
-
diffident
متفکر
-
polite
با ادب
-
prudent
محتاط، معقول
-
reserved
رزرو شده است
-
respectful
احترام
-
thoughtful
متفکر
-
uncertain
نا معلوم