word - لغت
breakage
||
شکستگی
part of speech - بخش گفتار
noun
||
اسم
spell - تلفظ
ˈbreɪ.kɪdʒ
UK :
ˈbreɪ.kɪdʒ
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
چیزی که شکسته است
-
عمل آسیب رساندن به چیزی با شکستن آن
-
شکستن نیز آسیب ناشی از شکستن چیزی است.
-
واقعیت شکستن چیزی
-
چیزی که شکسته است