a wave moving towards the coast.
موجی که به سمت ساحل حرکت می کند.
someone who uses force to go into or open the stated thing.
کسی که از زور برای وارد کردن یا باز کردن موارد گفته شده استفاده می کند.
someone who does not obey a law or rule. etc..
کسی که از قانون یا قانون پیروی نمی کند. و غیره..
surf
موج سواری
foam
فوم
froth
کف کردن
suds
سود
lather
کف
spume
اسپوم
head
سر
spray
افشانه
spindrift
اسپیندریفت
combers
شانه ها
rollers
غلطک ها
sea
دریا
swell
متورم شدن
wave
موج
waves
امواج