word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
دامادها و ساقدوش ها قبلاً وظایف مهمی داشتند.
-
دو دختر او بدون شک رضایت خواهند داد که ساقدوش لیدی مری باشند.
-
گفتم فکر می کنم ساقدوش دیگری نداشته باشم.
-
در همین حین برای همه ساقدوش ها نوشیدنی سرو شده بود. خدمتکارها
-
به هیچ وجه ساقدوش ها نباید با طلیعه داران از راهرو بالا یا پایین راه بروند!
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
groomsmen
دامادها
-
best men
بهترین مردان
-
grooms
دامادها
-
husbands
شوهران
-
ushers
طلیعه
-
hubbies
شوهران
-
men
مردان
-
partners
شرکای
-
spouses
همسران
-
bridegrooms
دامادها
-
mates
همسران
-
beaux
زیبا
-
attendants
همراهان، خدمه
-
consort
همسر
-
helpmates
همیاران