word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
مجموعه ای از تسمه های چرمی که دور سر اسب قرار می گیرد تا به سوارکار اجازه کنترل آن را بدهد
-
برای نشان دادن عصبانیت ناگهانی
-
افسار گذاشتن بر اسب یا حیوان مشابه.
-
مجموعه ای از تسمه های چرمی که دور سر اسب قرار می گیرد تا به سوارکار اجازه کنترل آن را بدهد
-
برای نشان دادن عصبانیت یا عصبانیت
example - مثال
synonyms - مترادف
-
controls
کنترل ها
-
restrains
مهار می کند
-
curbs
محدود کردن
-
checks
چک ها
-
contains
شامل
-
constrains
محدود می کند
-
suppresses
سرکوب می کند
-
inhibits
مهار می کند
-
represses
سرکوب می کند
-
regulates
تنظیم می کند
-
tames
رام می کند
-
governs
حکومت می کند
-
stifles
خفه می کند
-
subdues
رام می کند
-
holds
دارای