word - لغت
Bristol
||
بریستول
part of speech - بخش گفتار
noun
||
اسم
spell - تلفظ
ˈbrɪs.təl
UK :
ˈbrɪs.təl
US :
family - خانواده
google image
example - مثال
-
من باید جمعه برای یک جلسه به بریستول سفر کنم.
-
شهر بریستول از مسکن و فناوری سبز دفاع کرده است.
-
او صدها گونه گیاهی را در مزرعه ارگانیک خود در نزدیکی بریستول پرورش می دهد.
-
آنها از فرودگاه بریستول پرواز خواهند کرد.
-
جاده گلوستر فقط نیم مایل از مرکز شهر بریستول فاصله دارد.