word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ظریف و به راحتی شکسته می شود.
-
unkind and unpleasant.
نامهربان و ناخوشایند
-
تافی سفت (= نوعی شیرینی که از کره و شکر درست می شود) که حاوی آجیل است.
-
ظریف و به راحتی شکسته می شود.
example - مثال
-
روی پودینگ ها را با بادام ترد خرد شده بپوشانید.
-
من عاشق این آجیل شکننده به سبک یونانی هستم.
-
مادرم برای کریسمس و مناسبتهای خاص، ترد درست میکرد.
-
آنها ترافل های دست ساز را می فروشند. شکننده کرم ها و فاج ها
synonyms - مترادف
-
crisp
ترد
-
fragile
شکننده
-
breakable
شکستنی
-
delicate
ظریف
-
frail
نحیف
-
crumbly
خرد شدن
-
frangible
شکننده
-
shatterable
متلاشی شدنی
-
friable
شکننده
-
brickle
آجر
-
crispy
ترد
-
crumbling
در حال فرو ریختن
-
embrittled
شکننده
-
flakeyUS
flakeyUS
-
flakyUK
flakyUK