word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
پخش ماهواره ای به جهانی شدن تلویزیون کمک می کند.
-
ورود تلویزیون های ماهواره ای چهره صدا و سیما را تغییر داد.
-
شش روزنامه نگار به دنبال این بودند که قانونی بودن ممنوعیت پخش رادیو و تلویزیون را در دادگاه به چالش بکشند.
-
نیروها دیروز کنترل ایستگاه پخش را به دست گرفتند.
-
دولت ها از هر قشری عادت بدی دارند که در برنامه های تلویزیونی دولتی دخالت کنند.
synonyms - مترادف
-
رادیو
-
تلویزیون
-
رسانه ها
-
publishing
انتشار
-
رسانه های جمعی
-
newspapers
روزنامه ها
-
magazines
مجلات
-
مطبوعات
-
communications industry
صنعت ارتباطات
-
رسانه ی الکترونیک
-
رسانه های اطلاعاتی
-
اخبار
-
disclosure
افشای
-
اصطلاح
-
correspondence
مکاتبات
antonyms - متضاد
-
مجموعه
-
gathering
جمع آوری
-
تمرکز
-
concealment
پنهان کاری
-
withholding
دریغ کردن
-
suppression
سرکوب
-
censorship
سانسور
-
hiding
قایم شدن
-
محدودیت
-
silencing
خاموش کردن
-
covering
پوشش
-
denial
انکار
-
dissimulation
تقلب
-
deprivation
محرومیت
-
hideaway
مخفیگاه