word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک فلز قهوه ای رنگ ساخته شده از مس و قلع.
-
رنگ نارنجی مایل به قهوه ای تیره مثل فلز برنز
-
مجسمه (= شیء بزرگ هنری) از مفرغ
-
یک کوچک. قطعه گرد برنز به فردی که در یک مسابقه سوم شود داده می شود.
-
رنگ نارنجی مایل به قهوه ای تیره مثل فلز برنز
-
سخت. فلز قهوه ای روشن ساخته شده از مس و قلع. یا مجسمه ای که از این فلز ساخته شده است
example - مثال
-
فرشته ای برنزی با بال های باز
-
ستون مرکزی دوازده فوتی توسط فرشته ای برنزی با بال های باز پوشیده شده است.
-
stone/marble/bronze reliefs
نقش برجسته سنگ / مرمر / برنز
-
آهن کار به دمای بالاتری نسبت به برنز نیاز دارد.
-
مردم باستان این منطقه بت بزرگ برنزی را به شکل فیل می پرستیدند.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
entity
وجود، موجودیت
-
colossus
غول پیکر
-
رنگ پریده
-
pallid
رنگ پریده