word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a ball of gas that appears in a liquid. or a ball formed of air surrounded by liquid that floats in the air.
یک توپ گازی که در مایع ظاهر می شود. یا توپی تشکیل شده از هوا که توسط مایعی که در هوا شناور است احاطه شده است.
-
a temporary period of very successful economic performance in a particular country or sector. often followed by sudden failure.
یک دوره موقت عملکرد اقتصادی بسیار موفق در یک کشور یا بخش خاص. اغلب با شکست ناگهانی همراه است.
-
a situation in which you only experience things that you expect or find easy to deal with. for example opinions you agree with. or people who are similar to you.
موقعیتی که در آن شما فقط چیزهایی را تجربه می کنید که انتظار دارید یا برخورد با آنها آسان است. برای مثال نظراتی که با آنها موافق هستید. یا افرادی که شبیه شما هستند.
-
a group of people who have a lot of contact with each other but limited contact with people outside the group. for example as a way to avoid spreading disease.
گروهی از افرادی که ارتباط زیادی با یکدیگر دارند اما ارتباط محدودی با افراد خارج از گروه دارند. به عنوان مثال به عنوان راهی برای جلوگیری از انتشار بیماری.
-
برای تولید حباب
-
to have a lot of a particular quality. especially excitement or enthusiasm.
تا از کیفیت خاصی برخوردار باشد. به خصوص هیجان یا اشتیاق.
-
to be in or put people into a group who have a lot of contact with each other but limited contact with people outside the group. for example as a way to avoid spreading disease.
قرار گرفتن در یک گروه یا قرار دادن افرادی در یک گروه که ارتباط زیادی با یکدیگر دارند اما ارتباط محدودی با افراد خارج از گروه دارند. به عنوان مثال به عنوان راهی برای جلوگیری از انتشار بیماری.
-
یک گلوله هوا در یک مایع یا روی سطح آن. یا در هوا
-
برای تولید حباب
-
a temporary period when a lot of people invest in a stock. property. or a product that becomes much more expensive than its real value.
یک دوره موقت که افراد زیادی در یک سهام سرمایه گذاری می کنند. ویژگی. یا محصولی که بسیار گرانتر از ارزش واقعی آن می شود.
-
یک دوره موفقیت بزرگ که معمولا خیلی ناگهانی تمام می شود.
example - مثال
-
soap bubbles
حباب های صابون
-
امیلی در باغ حباب می زد.
-
حباب های شامپاین روی بینی ام رفت و باعث شد عطسه کنم.
-
بچه ها حباب هایی را در حمام خود دوست دارند.
-
او به عنوان تماشا کرد. یکی یکی. حباب ها ترکیدند
-
کل پردیس فقط پر از انرژی و ایده است.
-
دختر کوچولو از سلامتی غرق شد.
-
As a popular retirement spot with a median age of about fifty. the town is not exactly bubbling with action.
به عنوان یک مکان محبوب بازنشستگی با میانگین سنی حدود پنجاه. شهر دقیقاً پر از عمل نیست.
-
حس هیجان و حباب های سرگرم کننده از پروژه.
-
دو نفر مجرد که به تنهایی زندگی می کنند می توانند حباب کنند.
-
این بیماری همه گیر لیگ ها را مجبور کرده تا بازیکنان را حباب کنند.
-
مدرسه گروه های سال حباب دارد و هر حباب استراحت جداگانه خواهد داشت.