word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک فرد احمق یا مزاحم
-
به کسی عادت کرده یا در مورد کسی که با او احساس همدردی می کنید.
-
یک شخص یا حیوان مخصوصا جوانی که خیلی دوستش داری
-
چیزی که بسیار سخت یا آزاردهنده است.
-
برای ابراز خشم استفاده می شود
-
برای ابراز خشم زیاد استفاده می شود.
-
برای بیان شگفتی بزرگ استفاده می شود.
-
شکستن یا خراب کردن چیزی
-
برای داشتن رابطه جنسی با قرار دادن آلت تناسلی در مقعد شخص دیگری
example - مثال
synonyms - مترادف
-
things
چیزها
-
babies
نوزادان
-
fellows
همراهان
-
creatures
موجودات
-
souls
روح ها
-
beings
موجودات
-
cookies
بیسکویت ها
-
مردم
-
sods
خاکشیر
-
wretches
بدبخت ها
-
characters
شخصیت ها
-
devils
شیاطین
-
figures
ارقام
-
individuals
اشخاص حقیقی
-
slobs
slobs