word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
The bundling of fixed. broadband. mobile. and television services changed how people subscribed to these products.
بسته بندی ثابت. پهنای باند. سیار. و خدمات تلویزیونی نحوه اشتراک مردم در این محصولات را تغییر داد.
-
One practice singled out for censure is the bundling of loans into assets that could be sold on to investors.
یکی از روشهایی که برای سرزنش مشخص میشود، جمع کردن وامها در داراییهایی است که میتوان آن را به سرمایهگذاران فروخت.
-
The law prohibits the bundling of supplemental materials with textbooks. which forced students to buy materials they didn`t need.
قانون، همراه کردن مواد تکمیلی با کتابهای درسی را ممنوع کرده است. که دانش آموزان را مجبور به خرید مواد مورد نیاز خود کرد.
-
مجموعه ای از محصولات وجود دارد: تلویزیون با تلفن. تلویزیون و تلفن با پهنای باند.
synonyms - مترادف
-
tying
گره زدن
-
packing
بسته بندی
-
packaging
بسته بندی
-
binding
الزام آور
-
packeting
بسته بندی
-
parcelingUS
بسته بندی ایالات متحده
-
parcellingUK
بسته بندی انگلستان
-
wrapping
کاغذ بسته بندی
-
baling
عدل بندی
-
folding
تاشو
-
furling
خیز کردن
-
rolling
متحرک
-
trussing
خرپایی
-
fastening
بست
-
tying up
گره زدن
antonyms - متضاد
-
undoing
لغو کردن
-
detaching
جدا شدن
-
disconnecting
قطع کردن
-
dispersing
پراکنده کردن
-
dividing
تقسيم كردن
-
loosing
از دست دادن
-
loosening
شل شدن
-
releasing
رها کردن
-
scattering
پراکندگی
-
separating
جدا کردن
-
spreading
در حال گسترش
-
uncovering
کشف کردن
-
unfastening
باز کردن
-
untying
گره گشایی
-
letting go
رها کردن