word - لغت

byway || راه

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbaɪ.weɪ

UK :

ˈbaɪ.weɪ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [byway] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [byway] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [byway] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [byway] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [byway] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • He had hoped much from Peter Harris`s knowledge of the byways and dens and alleys of Westminster.


    او از دانش پیتر هریس از معابر و کوچه ها و کوچه های وست مینستر بسیار امیدوار بود.


  • صبح روز بعد پس از مدت کوتاهی در مسیرهای پر پیچ و خم و نسبتاً تپه ای به اینجا رسیدیم.

  • I am speaking. of course. of the more traveled highways and country byways.


    دارم صحبت می کنم. البته. از بزرگراه ها و راه های فرعی کشور که بیشتر سفر کرده اند.


  • راه ها و راه های فرعی را پای پیاده می شناختم. و توانستم راهم را پیدا کنم در صورت نیاز در شب و همچنین در روز.

  • Roads.—Everywhere highways and byways are numerous. and some districts are prodigally supplied with footpaths.


    جاده ها - همه جا بزرگراه ها و راه های فرعی متعدد است. و برخی از ولسوالی ها به صورت ولخرجی دارای مسیرهای پیاده روی هستند.

synonyms - مترادف


  • خیابان


  • جاده


  • مسیر

  • avenue


    خیابان

  • roadway


    جاده

  • thoroughfare


    گذرگاه


  • مسیر


  • بزرگراه

  • boulevard


    بلوار


  • راندن

  • expressway


    بزرگراه

  • freeway


    آزادراه

  • artery


    شریان

  • turnpike


    چرخش


  • عبور

antonyms - متضاد

  • blockage


    انسداد

  • closing


    بسته شدن


  • مسیر مستقیم


  • بزرگراه


  • جاده اصلی

  • thoroughfare


    گذرگاه