word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
مجموعه ای از سیم ها پوشیده شده توسط پلاستیک که برق را حمل می کند. سیگنال های تلفن و غیره..
-
تلویزیون کابلی .
-
to put cables under the ground in an area so that television or phone signals can be sent along them.
برای قرار دادن کابل ها در زیر زمین در یک منطقه به طوری که سیگنال های تلویزیون یا تلفن در طول آنها ارسال شود.
-
(طول) سیم. مخصوصا پیچ خورده به ضخیم. طناب قوی یا برای حمل برق استفاده می شود.
-
(در گذشته) یک پیام ارسال شده توسط سیگنال الکتریکی
-
مجموعه ای از سیم ها یا فیبرهای پوشیده شده که سیگنال های الکتریکی یا الکترونیکی از آن عبور می کنند.
-
سیستم ارسال برنامه های تلویزیونی یا سیگنال های تلفن همراه با سیم های زیر زمین.
example - مثال
-
این کابل چاپگر را به کامپیوتر متصل می کند.
-
از روی کابلی گیر کردم.
-
یک طول کابل
-
overhead power cables
کابل های برق بالای سر
-
کابل های زیرزمینی برق را به تمام نقاط شهر می رساند.
-
حالا که کابل داریم. ما تصویر بسیار بهتری دریافت می کنیم.
-
نزدیک به یک خانه از هر ده خانه در سراسر کشور برای دریافت تلویزیون از طریق کابل سیم کشی شده است.
-
یک کانال کابلی
-
او برای یک شرکت تلویزیون کابلی کار می کند.
-
از طریق کابل پخش می کنند.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
hawser
دستفروش
-
سرگرمی
-
سرگرم کننده
-
سخن، گفتار
-
شخصی
-
concealment
پنهان کاری
-
ignorance
جهل
-
سوال
-
suppression
سرکوب
-
کل
-
سکوت
-
conceal
پنهان کردن، پوشاندن
-
پنهان شدن
-
نگاه داشتن
-
دريافت كردن