word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
گرفتن چیزی، به ویژه چیزی که در هوا در حال حرکت است
-
برای پیدا کردن و متوقف کردن شخص یا حیوانی که قصد فرار دارد
-
کشف، دیدن یا درک چیزی، به ویژه کسی که کار اشتباهی انجام می دهد
-
وادار کردن کسی متوجه چیزی شود و احساس علاقه کند
-
نداشتن چیزی، مخصوصاً زمانی که به آن نیاز است
-
said to mean that you will certainly not see someone doing a particular thing or in a particular place
به این معنی است که مطمئناً کسی را در حال انجام یک کار خاص یا در یک مکان خاص نخواهید دید
-
سفر کنید یا بتوانید با هواپیما، قطار، اتوبوس و غیره سفر کنید.
-
به موقع بودن برای سفر یا انجام کاری
-
برای ابتلا به یک بیماری، به ویژه بیماری ناشی از باکتری یا ویروس
-
برای شنیدن یا دیدن چیزی، تا آن را بفهمید یا به خاطر بسپارید
-
رفتن به مکانی برای دیدن یا تماشای چیزی، مانند یک فیلم یا نمایش
-
موفق شدن برای دیدن چیزی برای مدت کوتاهی
-
به جایی بچسبند یا چیزی را به جایی بچسبانند
-
ضربه زدن به چیزی، به خصوص بدون قصد
-
درگیر شدن در چیزی، اغلب بدون اینکه بخواهیم
-
to stop breathing for a moment or to begin to breathe correctly again after running or other exercise
برای یک لحظه نفس کشیدن را متوقف کنید یا بعد از دویدن یا ورزش های دیگر دوباره به درستی تنفس کنید
-
اگر آفتاب گرفته اید، نور خورشید پوست شما را کمی تیره تر یا قهوه ای رنگ کرده است
-
اگر چیزی نور را بگیرد، نوری به آن می تابد و آن را براق می کند
-
برای شروع سوختن
-
یک مشکل یا نقص پنهان
-
در ورزش هایی مانند کریکت و بیسبال، عمل پایان دادن به چرخش حریف با گرفتن توپی که قبل از برخورد با زمین به آن ضربه زده است.
-
in sports such as cricket and baseball an act of ending an opponent's turn by taking hold of a ball that they have hit before it touches the ground
مقدار ماهی صید شده
-
فردی که برای یک رابطه بسیار مناسب در نظر گرفته می شود
-
وسیله ای کوچک روی در، پنجره، کیف و غیره که آن را بسته نگه می دارد
-
احساس سفتی در بخشی از بدن شما
-
گرفتن یا گرفتن یک جسم متحرک یا نگه داشتن و جلوگیری از دور شدن کسی
-
کشف کردن، یافتن یا آگاه شدن از چیزی
-
دیدن یا شنیدن چیزی یا کسی، یا فهمیدن
-
سفر کنید یا بتوانید با قطار، اتوبوس، هواپیما و غیره سفر کنید.
-
برای ابتلا به بیماری
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 406
example - مثال
-
من موفق شدم شیشه را قبل از برخورد به زمین بگیرم.
-
عقاب را دیدیم که برای شکار طعمه خود از آسمان حرکت کرد.
-
سگ ما قبل از اینکه آن را بگیرم از کنار من دوید و از خانه بیرون رفت.
-
بازویم را گرفت.
-
قابلمه ها را روی زمین گذاشتیم تا قطرات آبی که از پشت بام می آید را بگیریم (= جمع کنیم).
-
ضربه گیر (بیرون) (= کسی در تیم دیگر وقتی توپ را گرفت).
-
فشار زیادی بر پلیس وارد شد تا هر چه زودتر تروریست ها را دستگیر کند.
-
دو مرد مسلح شبانه در تلاش برای عبور از مرز دستگیر شدند.
-
آنها خوشحال بودند زیرا آن روز ماهی زیادی صید کرده بودند.
-
می توانم ببینم که شما در حال حاضر مشغول هستید، بنابراین بعداً شما را می گیرم (= با شما صحبت می کنم).
-
او را در حال خواندن نامه های عاشقانه قدیمی اش گرفتار کرد.
-
اگر ویروس به موقع تشخیص داده شود (= کشف شود)، اکثر بیماران می توانند با موفقیت درمان شوند.
-
یک کشتی در دریا توجه او را جلب کرد.
-
او دوست ندارد بدون بیسکویت در خانه گیر بیفتد.
-
بعد از ساعت چهار سر کار من را نمی گیری.
-
او همیشه با قطار ساعت 10.30 صبح به محل کار می رسد.
-
او نگران بود که برای رسیدن به آخرین اتوبوس به خانه خیلی دیر برسد.
-
You'll have to run if you want to catch the post (= send something before the post has been collected).
اگر می خواهید پست را بگیرید (= قبل از جمع آوری پست چیزی بفرستید) باید اجرا کنید.
-
در تعطیلات سرما خورد.
-
بسیاری از کودکان در مدرسه در ترم گذشته به سرخک مبتلا شدند.
-
با همه سر و صدایی که در جریان بود، نتوانستم حرف گوینده را بفهمم.
-
شماره ماشین رو گرفتی؟
-
در اینجا برخی از نمایشگاه هایی است که باید در تابستان امسال تماشا کنید.
-
به موقع خانه بودم تا اخبار عصر را بگیرم.
-
دوست داری یه مدت فیلم بگیری؟
-
ما به خرگوشی که داخل بوته ها می پرید، دیدیم.
-
آستین کاپشنم به دستگیره در گیر کرد و پاره شد.
-
موهایش در سشوارش گیر کرده بود.
-
هنگام افتادن سرش به لبه میز گیر کرد.
-
تیم های پزشکی در تیراندازی متقابل ارتش های مخالف گرفتار شدند.
-
آنها با هم دعوا می کردند و من به نوعی درگیر آن شدم.
synonyms - مترادف
-
captures
تصرف می کند
-
seizes
تله ها
-
traps
دام
-
snares
دستگیری ها
-
arrests
nabs
-
nabs
به دام می اندازد
-
ensnares
توری ها
-
nets
دستگیر می کند
-
apprehends
کیسه ها
-
bags
یقه ها
-
collars
قلاب ها
-
hooks
طول می کشد
-
takes
زمین ها
-
lands
ناخن ها
-
nails
نیم تنه
-
busts
بازداشت می کند
-
detains
می شود
-
gets
چنگ می زند
-
grabs
قاپ می زند
-
snatches
سواحل
-
beaches
پلیس ها
-
cops
گلدان
-
corrals
گلوم
-
entraps
دست و پنجه نرم می کند
-
gloms
آسانسورها
-
grapples
نجیب ها
-
lifts
نیشگون گرفتن
-
nobbles
رپ
-
pinches
گیره ها
-
raps
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
snags
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
releases
منتشر شده
-
frees
آزاد می کند
-
discharges
ترشحات
-
liberates
رها می کند
-
unleashes
تحویل می دهد
-
delivers
شل می اندازد
-
casts loose
اجازه می دهد بیرون
-
lets loose
شل می شود
-
lets out
بیا بریم
-
sets loose
Warning: Undefined array key 9 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
lets go
Warning: Undefined array key 10 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
lets off
Warning: Undefined array key 11 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589