word - لغت

categories || دسته بندی ها

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈkæt.ə.ɡri

UK :

ˈkæt̬.ə.ɡri

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [categories] در گوگل

description - توضیح

  • (in a system for dividing things according to appearance quality etc.) a type or a group of things having some features that are the same


    (در سیستمی برای تقسیم اشیا بر اساس ظاهر، کیفیت و غیره) یک نوع یا گروهی از چیزها که دارای ویژگی های مشابه هستند.

  • a grouping of people or things by type in any systematic arrangement


    گروه بندی افراد یا چیزها بر اساس نوع در هر ترتیب سیستماتیک

  • a group of people or things that have similar features


    گروهی از افراد یا چیزهایی که ویژگی های مشابهی دارند

example - مثال

  • There are three categories of accommodation - standard executive and deluxe.


    سه دسته اقامتی وجود دارد - استاندارد، اجرایی و لوکس.

  • The light trucks weigh less than 5,000 pounds and are in a category that includes minivans, pickups, and sport utility vehicles.


    وزن کامیون های سبک کمتر از 5000 پوند است و در دسته ای قرار می گیرند که شامل مینی ون ها، پیکاپ ها و خودروهای کاربردی اسپرت می شود.

  • I admire the careful categorization of his files.


    من دسته بندی دقیق پرونده های او را تحسین می کنم.

  • The books are categorized by subject.


    کتاب ها بر اساس موضوع دسته بندی شده اند.

  • The use of the four categories of customer is to ensure that marketing messages are effective.


    استفاده از چهار دسته مشتری برای اطمینان از موثر بودن پیام های بازاریابی است.

  • Four of the six job categories that gained the most workers in the last 10 years pay below the state average.


    چهار مورد از شش دسته شغلی که بیشترین کارگران را در 10 سال گذشته به دست آورده اند، کمتر از میانگین دولتی حقوق می گیرند.

  • At just under five pounds, it's one of the lightest laptops in its category.


    این لپ تاپ با کمی کمتر از پنج پوند، یکی از سبک ترین لپ تاپ ها در رده خود است.

synonyms - مترادف


  • کلاس

  • classification


    طبقه بندی

  • types


    انواع

  • groupings


    گروه بندی ها


  • سر

  • headings


    سرفصل ها


  • سفارش

  • groups


    گروه ها

  • lists


    لیست ها

  • sets


    مجموعه ها

  • brackets


    براکت ها


  • تقسیم

  • grades


    درجات

  • kinds


    مرتب می کند

  • sorts


    گونه ها


  • دسته بندی

  • categorization


    بخش ها

  • departments


    خانواده


  • ژانرها

  • genres


    رتبه

  • listings


    مارک ها


  • نژاد می کند

  • sections


    باعث می شود

  • brands


    مدل ها

  • breeds


    سبک ها

  • makes


    تنوع

  • models


    بازیگران

  • styles


    جنس


  • casts


  • genera


antonyms - متضاد

  • wholes


    کل