word - لغت

checking || چک کردن

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

tʃek

UK :

tʃek

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [checking] در گوگل

description - توضیح

example - مثال


  • همیشه باید روغن، آب و لاستیک های خود را قبل از رفتن به یک سفر طولانی بررسی کنید.

  • Customs stopped us and checked (= searched) our bags for alcohol and cigarettes.


    گمرک ما را متوقف کرد و کیف های ما را برای مشروبات الکلی و سیگار بازرسی کرد.

  • After I'd finished the exam, I checked my answers for mistakes.


    بعد از اینکه امتحان را تمام کردم، پاسخ هایم را از نظر اشتباه بررسی کردم.


  • دکتر هفته آینده برای بررسی پیشرفت شما تماس خواهد گرفت.

  • I check on (= visits) our elderly neighbour every few days to make sure that he's alright.


    من هر چند روز یک بار همسایه مسن خود را چک می کنم (= بازدید می کنم) تا مطمئن شوم که حالش خوب است.

  • I always check (that) I've shut the windows before I leave the house.


    من همیشه چک می کنم (که) قبل از خروج از خانه پنجره ها را بسته ام.

  • He double-checked all the doors (= checked them all twice) before leaving the house.


    قبل از خروج از خانه همه درها را دوبار چک کرد (= همه را دو بار چک کرد).

  • I called them yesterday to check when they were arriving.


    دیروز بهشون زنگ زدم ببینم کی اومدن

  • If you're near the garage could you check to see (= ask) if the car's ready?


    اگر نزدیک گاراژ هستید، می توانید بررسی کنید (= بپرسید) آیا ماشین آماده است؟

  • If you're unsure of your legal rights, I would check with (= ask) a lawyer.


    اگر از حقوق قانونی خود مطمئن نیستید، با یک وکیل (= درخواست) بررسی می کنم.

  • They have begun to vaccinate children in an attempt to check the spread of the disease.


    آنها واکسیناسیون کودکان را در تلاش برای کنترل شیوع این بیماری آغاز کرده اند.

  • I got my boarding pass and checked my suitcase.


    کارت پروازم را گرفتم و چمدانم را چک کردم.

  • Many airlines charge extra for checked bags/baggage/luggage.


    بسیاری از خطوط هوایی برای چمدان های چک شده / چمدان / چمدان هزینه اضافی دریافت می کنند.

  • It was hot so we checked our coats before going round the gallery.


    هوا گرم بود، بنابراین قبل از رفتن به گالری، کت‌هایمان را چک کردیم.

  • Her statement checks with most of the eye-witness reports.


    اظهارات او با اکثر گزارش های شاهدان عینی بررسی می شود.


  • به محض تکمیل هر مورد در لیست، آن را علامت بزنید.

synonyms - مترادف

  • inspection


    بازرسی


  • معاینه

  • scrutiny


    بررسی موشکافانه


  • تحقیق و بررسی


  • نظر سنجی

  • exploration


    اکتشاف


  • تحلیل و بررسی


  • مرور

  • probe


    پویشگر


  • بررسی

  • scan


    اسکن کنید


  • مشاهده


  • جستجو کردن


  • ارزیابی


  • چشم انداز

  • audit


    حسابرسی


  • مطالعه

  • perusal


    چکاپ

  • checkup


    توجه

  • appraisal


    نظارت


  • recce

  • surveillance


    آشفتگی

  • recce


    نقشه برداری

  • supervision


    تعمیرات اساسی

  • perlustration


    فهرست

  • surveying


  • overhaul


  • vetting


  • inventory


  • appraising


  • assessing


antonyms - متضاد

  • ignorance


    جهل

  • neglect


    بی توجهی