word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
the position of the king (=most important piece) in chess at the end of the game when it is being directly attacked and cannot escape
موقعیت شاه (=مهمترین مهره) در شطرنج در پایان بازی، زمانی که مستقیماً مورد حمله قرار می گیرد و نمی تواند فرار کند.
-
وضعیتی که در آن کسی کاملاً شکست خورده است
-
a winning position in chess in which you have put the other player's king under a direct attack from which it cannot escape
یک موقعیت برنده در شطرنج که در آن شاه بازیکن دیگر را تحت یک حمله مستقیم قرار داده اید که نمی تواند از آن فرار کند.
-
وضعیتی که در آن کسی شکست خورده است یا برنامه ای نمی تواند توسعه یابد یا ادامه یابد
-
to achieve a winning position in chess in which you have put the other player's king under a direct attack from which it cannot escape
برای دستیابی به موقعیتی برنده در شطرنج که در آن شاه بازیکن دیگر را تحت یک حمله مستقیم قرار داده اید که نمی تواند از آن فرار کند.
-
ایجاد موقعیتی که در آن کسی شکست می خورد یا برنامه ای نمی تواند توسعه یابد یا ادامه یابد
-
این حرکت مات نبود.
-
اگر موفق به بریدن آن شوند، به مات رسیده اند.
-
این برای استدلال او مات است.
example - مثال
-
پادشاهش مات شده بود.
-
او امیدوار بود که این طرح حریفانش را مات کند.
-
پدرم همیشه می تواند من را در 20 حرکت مات کند.
-
هدف مات کردن پادشاه حریف است.
-
کمیته بهترین روش برای مات کردن این حرکت را مورد بحث قرار داد.
-
آنها تمام تلاش خود را می کنند تا کسانی را که علیه دولت توطئه می کنند، مات کنند.
synonyms - مترادف
-
countermove
حرکت متقابل
-
baffle
گیج کردن
-
baulkUK
baulkUK
-
balkUS
balkUS
-
ضرب و شتم
-
discomfit
ناراحتی
-
foil
فویل
-
frustrate
ناامید کردن
-
thwart
خنثی کردن
-
conquer
تسخیر
-
گوشه
-
شکست
-
کسب کردن
-
outwit
گول زدن
-
متوقف کردن
-
triumph
پیروزی
-
undo
لغو کردن
-
vanquish
مغلوب شدن
-
جلوگیری کردن
-
circumvent
دور زدن
-
بررسی
-
مسدود کردن
-
dash
خط تیره
-
obstruct
مانع
-
hinder
مانع شود
-
stymie
میخچه
-
derail
خارج کردن از ریل
-
scotch
اسکاچ
-
impede
پیشخوان
-
قیچی
-
scupper
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
پیشرفت
-
cultivate
کشت کنند
-
تشويق كردن
-
رو به جلو
-
foster
پرورش دادن، پروردن
-
further
به علاوه
-
nurture
پرورش دادن
-
ترویج
-
abet
شریک
-
کمک
-
اجازه
-
کمک کند
-
شکست
-
forfeit
از دست دادن
-
حمایت کردن
-
تسلیم شدن
-
دست برداشتن از
-
surrender
توسعه دهد
-
تسهیل کردن
-
عجله کن
-
facilitate
فشار دادن
-
hasten
قهرمان
-
پیش رفتن
-
تسریع
-
طرفدار ایالات متحده
-
expedite
سوق دادن
-
favorUS
favourUK
-
propel
تحریک
-
favourUK
سرعت بخشیدن
-
stimulate
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
accelerate
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589