word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک پرنده معمولی مزرعه که برای گوشت و تخمش نگهداری می شود
-
گوشت این پرنده به عنوان غذا خورده می شود
-
کسی که اصلا شجاع نیست
-
a game in which children do something dangerous for example stand on a railway line when a train is coming, and try to be the one who continues doing it for the longest time
بازیای که در آن کودکان کار خطرناکی انجام میدهند، مثلاً در هنگام آمدن قطار روی خط راهآهن میایستند و سعی میکنند کسی باشند که طولانیترین زمان به انجام آن ادامه دهد.
-
آنقدر شجاع نیست که کاری انجام دهد
-
a type of bird kept on a farm for its eggs or its meat or the meat of this bird that is cooked and eaten
نوعی پرنده که در مزرعه برای تخم مرغ یا گوشتش یا گوشت این پرنده پخته و خورده می شود.
-
فردی که شجاع نیست
-
not brave
شجاع نیست
-
a type of bird kept on a farm for its eggs or its meat or the meat of this bird which is cooked and eaten
فردی که بیش از حد ترسیده است که نمی تواند کاری را انجام دهد که خطرآفرین باشد
-
وقتی صحبت از اسکی به میان می آید من خیلی جوجه هستم.
-
اوه، و مارج برای شما پای مرغ می پزد.
-
اما کاپیتان آلن لی هیچ جوجه ای را به حساب نمی آورد.
-
اما روباههایی که در جوجهها هستند تیرباران میشوند و اکنون اسرائیلیها به طاعون مبتلا میشوند.
-
ما جوجه های خودمان را پرورش می دهیم.
-
مرغ یا مرغ خورش یا مرغ مرغ ماده بالغی است که بیش از ده ماه سن دارد.
-
پسر، آن مرغ بوی خوبی می دهد.
-
مرغ را داخل ماریناد بریزید و بگذارید حداقل 1 ساعت بماند.
-
طرز تهیه فیلینگ: مرغ را با نمک و فلفل خوب مزه دار کنید.
-
example - مثال
-
در حیاط پشتی جوجه نگه می دارند.
-
free-range chickens
جوجه های آزاد
-
جوجه ها به زمین نوک می زدند.
-
صدای تق تق جوجه ها
-
fried chicken
مرغ سرخ شده
-
roast/grilled chicken
مرغ کباب / کبابی
-
تکه های آبدار مرغ
-
جوجه و سیب زمینی سرخ کرده
-
chicken breasts/wings
سینه/بال مرغ
-
chicken livers/thighs
جگر/ران مرغ
-
chicken nuggets
ناگت مرغ
-
یک ساندویچ مرغ
-
سوپ مرغ
-
آب مرغ
-
او مرا مرغ نامید، زیرا من در رودخانه شنا نمی کنم.
-
بچه ها با دویدن روی خط راه آهن جوجه بازی می کردند.
-
چند جوجه دور حیاط می خراشیدند.
-
آیا قرار است مثل جوجه های خرپایی اینجا بنشینیم؟
-
جوجه های باتری دار زندگی بدی دارند.
-
جوجه های آزاد زندگی شادی دارند.
-
یک جعبه مرغ زنده
-
مرغ نر را خروس و مرغ ماده را مرغ می گویند.
-
ما در حال خوردن مرغ بریان / سرخ شده برای شام.
-
بپر، جوجه!
-
چرا نمی پری؟ مرغ هستی؟
-
synonyms - مترادف
-
hen
مرغ
-
poultry
طیور
-
chick
جوجه
-
fowl
خفه کردن
-
chook
خروس
-
rooster
بانتی
-
cockerel
مناقصه
-
banty
کپون
-
biddy
cock-a-doodle-do
-
capon
پاشنه پا
-
cock-a-doodle-do
پولت
-
heeler
سرسری
-
pullet
پرنده
-
bantam
مرغ جنگلی
-
مرغ انباری
-
junglefowl
اردک
-
barnyard fowl
قرقاول
-
duck
غاز
-
pheasant
بوقلمون
-
goose
بازی
-
turkey
مرغ اهلی
-
birdie
دوست پردار
-
کبوتر
-
domestic fowl
غازها
-
feathered friend
کبک
-
pigeon
بلدرچین
-
geese
باقرقره
-
partridge
پرنده آوازخوان
-
quail
-
grouse
-
songbird