word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
the money that an organization government etc has available to spend
پولی که یک سازمان، دولت و غیره برای خرج کردن در دسترس است
-
پولی که یک سازمان در حساب های بانکی خود دارد و برای خرج کردن در دسترس است
-
the financial accounts of a government or an organization
حساب های مالی یک دولت یا یک سازمان
example - مثال
-
government/party coffers
خزانه دولت/حزب
-
سرمایه گذاران متقاعد شده بودند که پول به خزانه شرکت می ریزد.
-
این افزایش هزینه ها می تواند به زودی خزانه حتی ثروتمندترین دانشگاه ها را نیز خالی کند.
-
او متهم به اختلاس میلیون ها دلار از خزانه دولت بود.
-
Persuading a star to attend a fundraising event will almost guarantee more money going into the charity's coffers.
متقاعد کردن یک ستاره برای شرکت در یک رویداد جمع آوری کمک مالی تقریباً تضمین می کند که پول بیشتری وارد خزانه خیریه شود.
-
Tourism brought $200 million into local government coffers.
گردشگری 200 میلیون دلار به خزانه دولت محلی وارد کرد.
synonyms - مترادف
-
سرمایه، پایتخت
-
funds
منابع مالی
-
پول
-
reserves
ذخایر
-
assets
دارایی های
-
resources
منابع
-
treasury
خزانه داری
-
exchequer
امور مالی
-
finances
به موجب آن
-
wherewithal
سرمایه گذاری
-
bankroll
سرمایه
-
ثروت
-
جیب
-
به معنای
-
means
پول نقد
-
پس انداز
-
savings
بچه گربه
-
kitty
نان
-
خمیر
-
dough
دوش
-
dosh
بودجه
-
اسپندولیک ها
-
spondulicks
تخم لانه
-
nest egg
درآمد
-
پول آماده
-
دارایی، مالیه، سرمایه گذاری
-
غارت کردن
-
loot
مثقال
-
shekels
جیب های عمیق
-
deep pockets
ونگا
-
wonga
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529