word - لغت

coffers || خزانه

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

N/A

UK :

ˈkɔ·fərz

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [coffers] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • government/party coffers


    خزانه دولت/حزب

  • Investors were convinced that money was pouring into the company's coffers.


    سرمایه گذاران متقاعد شده بودند که پول به خزانه شرکت می ریزد.

  • These increases in costs could soon deplete the coffers of even the wealthiest universities.


    این افزایش هزینه ها می تواند به زودی خزانه حتی ثروتمندترین دانشگاه ها را نیز خالی کند.

  • He was accused of embezzling millions of dollars from state coffers.


    او متهم به اختلاس میلیون ها دلار از خزانه دولت بود.


  • متقاعد کردن یک ستاره برای شرکت در یک رویداد جمع آوری کمک مالی تقریباً تضمین می کند که پول بیشتری وارد خزانه خیریه شود.

  • Tourism brought $200 million into local government coffers.


    گردشگری 200 میلیون دلار به خزانه دولت محلی وارد کرد.

synonyms - مترادف


  • سرمایه، پایتخت

  • funds


    منابع مالی


  • پول

  • reserves


    ذخایر

  • assets


    دارایی های

  • resources


    منابع

  • treasury


    خزانه داری

  • exchequer


    امور مالی

  • finances


    به موجب آن

  • wherewithal


    سرمایه گذاری

  • bankroll


    سرمایه


  • ثروت


  • جیب


  • به معنای

  • means


    پول نقد


  • پس انداز

  • savings


    بچه گربه

  • kitty


    نان


  • خمیر

  • dough


    دوش

  • dosh


    بودجه


  • اسپندولیک ها

  • spondulicks


    تخم لانه

  • nest egg


    درآمد


  • پول آماده


  • دارایی، مالیه، سرمایه گذاری


  • غارت کردن

  • loot


    مثقال

  • shekels


    جیب های عمیق

  • deep pockets


    ونگا

  • wonga



    Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529

antonyms - متضاد