word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
at a low temperature especially when compared to the temperature of the human body and not hot or warm
در دمای پایین، به ویژه هنگامی که با دمای بدن انسان مقایسه می شود، و نه گرم یا گرم
-
مهربانی، عشق یا عاطفه نشان نمی دهد و دوستانه نیست
-
If a case (= a crime or series of events) that is being investigated is cold it has not been solved and is no longer expected to be solved
اگر پرونده ای (= جنایت یا مجموعه ای از حوادث) که در حال بررسی است سرد باشد، حل نشده است و دیگر انتظار نمی رود که حل شود.
-
a common infection especially in the nose and throat that causes you to cough and sneeze and your nose to run (= drip liquid) or feel blocked
یک عفونت شایع، به ویژه در بینی و گلو، که باعث سرفه و عطسه و جاری شدن بینی (= چکه مایعات) یا احساس انسداد می شود.
-
هوا یا دمای سرد
-
having a low temperature esp. when compared to the temperature of the human body and not hot or warm
داشتن دمای پایین، به ویژه زمانی که با دمای بدن انسان مقایسه شود، نه گرم یا گرم
-
عدم نشان دادن یا تحت تاثیر قرار گرفتن محبت، مهربانی یا احساس؛ دوستانه نیست
-
a common infection esp. in the nose and throat which often causes you to sneeze and cough to feel tired and sometimes to have pain in the muscles
یک عفونت شایع، به ویژه در بینی و گلو، که اغلب باعث عطسه و سرفه، احساس خستگی و گاهی درد در عضلات می شود.
-
سرما دمای سرد یا هوای سرد است
example - مثال
-
یک روز/خانه سرد
-
cold food/water
غذا/آب سرد
-
cold hands
دست های سرد
-
هوای سرد
-
پاهام خیلی سرده
-
It's freezing cold today.
امروز هوا سرده
-
اگر کت نپوشید احساس سرما خواهید کرد.
-
دست دادنش سرد و چشمانش بی روح بود.
-
به چشمان سرد و آبی او خیره شد.
-
او هرگز در این شهر با ساکنان سرد و بی خندانش احساس خوش آمدی نمی کند.
-
مدرسه جای سرد و بدی بود.
-
پلیس از هیچ تلاشی برای جلوگیری از سرد شدن پرونده دریغ نکرد.
-
At the time of his confession the trail was turning cold and investigators had given up on ever catching the killer.
در زمان اعترافات، مسیر رو به سردی بود و بازپرسان از دستگیری قاتل منصرف شده بودند.
-
I've got a cold.
سرما خورده ام.
-
او در مدرسه سرما خورد.
-
به من نزدیک نشو - من سرمای بدبو/جریان دارم (= سرمای بسیار بد).
-
در سرما در آنجا ایستادگی نکن، بیا اینجا و گرم شو.
-
افراد مسن بیشتر از جوانان سرما را احساس می کنند (= در دمای سرد احساس ناراحتی می کنند).
-
پاهایم از سرما بی حس شده بود.
-
دستکش هایم را فراموش کردم و دستانم سرد می شوند.
-
یک سلام / پذیرایی سرد
-
میترسم سرما بخورم
-
در سرما در آنجا ایستادگی نکنید - بیایید اینجا و گرم شوید.
synonyms - مترادف
-
chillier
خنک تر
-
cooler
خنک کننده
-
icier
یخی تر
-
snowier
برفی تر
-
wintrierUS
WintrierUS
-
crisper
تردتر
-
frostier
سردتر
-
frigider
یخچال
-
bitterer
تلخ تر
-
sharper
تیزتر
-
rawer
خام
-
nippier
نوک پستان
-
parkier
پارکیر
-
snappier
سریعتر
-
winterierUK
WinterierUK
-
harsher
خشن تر
-
sleetier
باحال تر
-
more freezing
یخ زدن بیشتر
-
more glacial
یخبندان تر
-
more biting
گزنده تر
-
more piercing
سوراخ کننده تر
-
more arctic
قطب شمال بیشتر
-
more chill
هایپربوری تر
-
more hyperborean
یخ بیشتر
-
more ice-cold
واقعی تر
-
more boreal
ناخوشایندتر
-
more inclement
خواب زمستانی تر
-
more hibernal
برش بیشتر
-
more cutting
هیمال بیشتر
-
more hiemal
نافذ تر
-
more penetrating
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
hotter
داغ تر
-
fervider
تب دار
-
torrider
توریدر
-
warmer
گرم تر
-
humider
مرطوب کننده
-
milder
ملایم تر
-
muggier
بدتر
-
redder
قرمزتر
-
stuffier
پر کننده
-
sultrier
داغدار
-
summerier
تابستانی تر
-
more heated
سوزان تر
-
more scorching
جوشش بیشتر
-
more boiling
تاول زا تر
-
more blistering
آتشین تر
-
more fiery
تفت دادن بیشتر
-
more roasting
سیگار کشیدن بیشتر
-
more smoking
خفه کننده تر
-
more stifling
آبدار تر
-
more sweltry
ترموژنیک تر
-
more thermogenic
معتدل تر
-
more temperate
Warning: Undefined array key 21 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589