word - لغت

cologne || ادکلن

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/kəˈləʊn/

UK :

/kəˈləʊn/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cologne] در گوگل

description - توضیح

  • a liquid that smells slightly of flowers or plants, that you put on your neck or wrists


    مایعی که کمی بوی گل یا گیاه می دهد و روی گردن یا مچ دست می گذارید

  • a city in northern Germany on the River Rhine. It is a port and an industrial centre. It was bombed during World War II and there was a lot of damage. Its German name is Köln.


    شهری در شمال آلمان در کنار رود راین. یک بندر و یک مرکز صنعتی است. در جنگ جهانی دوم بمباران شد و خسارات زیادی به آن وارد شد. نام آلمانی آن Köln است.

  • a type of perfume (= liquid with a pleasant smell used on the skin)


    یک نوع عطر (= مایع با بوی مطبوع که روی پوست استفاده می شود)

  • a type of perfume (= liquid having a pleasant smell that is put on the body)


    نوعی عطر (= مایعی با بوی مطبوع که بر بدن می‌مالند)

  • You acquire gravitas and project it like a cologne whenever you discuss the singular and laudable Salomon Brothers culture.


    هر زمان که درباره فرهنگ منحصر به فرد و قابل ستایش برادران سالومون بحث می کنید، گراویتاس را به دست می آورید و آن را مانند یک ادکلن به نمایش می گذارید.

  • Finally I donned a pair of pants, tunic top sandals, and cologne.


    بالاخره یه شلوار و تاپ تنیک و صندل و ادکلن پوشیدم.

  • Nothing but cologne, something discreet and lemony.


    چیزی جز ادکلن، چیزی محتاطانه و لیمویی.

  • His cologne reads subdued but intense sensuality.


    ادکلن او احساساتی ملایم اما شدید را می خواند.

  • Even if she'd dabbed Mummy's eyes and wiped her brow with a hanky soaked in cologne.


    حتی اگر چشم‌های مامی را می‌مالید و پیشانی‌اش را با ادکلن خیس می‌کرد.

  • He was so near her that she could smell his cool lemony cologne.


    آنقدر به او نزدیک بود که بوی ادکلن لیمویی خنک او را حس می کرد.

  • What you smell good is my cologne.


    بوی خوبی که می دهی ادکلن من است.

  • He had shaved too and the crisp scent of cologne mingled with the fresh fragrance of the soap he had used.


    او هم تراشیده بود و بوی تند ادکلن با عطر تازه صابونی که استفاده کرده بود در هم آمیخت.

example - مثال

synonyms - مترادف

  • perfume


    عطر

  • fragrance


    رایحه

  • scent


    پس از اصلاح

  • aftershave


    ادو توالت

  • eau de toilette


    آب دستشویی

  • toilet water


    ادوکلن

  • eau de cologne


    آب اسطوخودوس

  • lavender water


    اسکوش

  • scoosh


    عطار گل رز

  • parfum


    مایع معطر

  • attar of roses


    گلاب

  • scented liquid


    آب کلن


  • روغن

  • Cologne water


    ذات

  • oil


    بو

  • essence


    odourUK


  • نیف

  • odourUK


    افشانه

  • niff


    بو کردن

  • spray


    بوی آمریکا

  • whiff


    ساشه

  • odorUS


    مه بدن

  • sachet


    اسپری بدن

  • body mist


    دلتنگی

  • body spray


    دسته گل

  • aroma


    savourUK

  • redolence


    savorUS

  • bouquet


    بو کشیدن

  • savourUK


  • savorUS


  • sniff


antonyms - متضاد

  • odorUS


    بوی آمریکا

  • odourUK


    odourUK

  • stench


    بوی تعفن

  • stink


    بو کردن

  • reek


    بو


  • پنگ

  • pong


    نیف

  • niff


    بد بو

  • whiff


    مفیت

  • malodour


    افلوویوم

  • mephitis


    fetor

  • effluvium


    گاف

  • fetor


    میاسما

  • guff


    زمزمه

  • miasma


    فانک

  • hum


    دلتنگی

  • funk


    سر و صدا

  • redolence


    بوی بد

  • noisomeness


  • foul smell



  • malodor