word - لغت

computed || محاسبه شده است

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

kəmˈpjuːt

UK :

kəmˈpjuːt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [computed] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • Compute the ratio of the object's height to its weight.


    نسبت ارتفاع جسم به وزن آن را محاسبه کنید.

synonyms - مترادف

  • took


    گرفت

  • determined


    مشخص

  • ascertained


    مشخص شد

  • established


    ایجاد

  • evaluated


    ارزیابی شد

  • measured


    اندازه گیری شده

  • appraised


    محاسبه شد

  • assessed


    بررسی شد

  • calculated


    تایید شده

  • checked


    تشخیص داد

  • confirmed


    gaugedUK

  • discerned


    شناخته شده است

  • gaugedUK


    gagedUS

  • identified


    کمیت شده

  • gagedUS


    دارای رتبه

  • quantified


    تایید شده است

  • rated


    شمارش کرد

  • verified


    کشف شده

  • counted


    کشف

  • discovered


    متوجه شدم فهمیدن پی بردن

  • figured out


    کالیبره شده


  • شناسایی شده

  • calibrated


    الهی

  • checked up on


    تخمین زده

  • detected


    آموخته ایالات متحده

  • divined


    LearntUK

  • estimated


    برداشت

  • learnedUS


    به اندازه

  • learntUK


  • picked up


  • sized up


antonyms - متضاد

  • rash


    کهیر

  • abrupt


    ناگهانی

  • brash


    بی پروا

  • careless


    بی توجه

  • hasty


    عجولانه

  • impetuous


    پر شور

  • imprudent


    بی احتیاط

  • impulsive


    تکانشی

  • injudicious


    بی محابا

  • precipitant


    رسوب دهنده

  • precipitous


    سریع

  • reckless


    بی فکر

  • thoughtless


    جسور

  • audacious


    گاه به گاه

  • casual


    سواره نظام

  • cavalier


    گذرا

  • cursory


    احمقانه

  • foolhardy


    نابالغ

  • foolish


    غیر منطقی

  • immature


    گمراه شده

  • indiscreet


    آدم ساده

  • irrational


    بی تفاوت

  • misguided


    سرسری

  • naive


    زودرس

  • nonchalant


    درهم و برهم

  • perfunctory


    محاسبه نشده

  • premature


    در نظر گرفته نشده

  • sloppy



  • uncalculated


  • unconsidered