word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
عمل به دست گرفتن کنترل یک کشور از طریق جنگ
-
سرزمینی که در جنگ به دست می آید
-
کسی که شما را متقاعد کرده اید که شما را دوست داشته باشد یا با شما رابطه جنسی داشته باشد - اغلب به صورت طنز استفاده می شود
-
زمانی که کنترل چیزی را به دست می آورید یا با چیزی که دشوار یا خطرناک است با موفقیت برخورد می کنید
-
عمل فتح یک کشور، منطقه یا موقعیت
-
کسی که با او رابطه جنسی داشته اید اما احتمالاً رابطه نداشته اید
-
سیس همچنین اولین فتح او بود.
-
آیا فقط میل به تسخیر بود؟
-
He went downstairs, finished his column then shaved and bathed and went out to the office ripe for conquest.
او به طبقه پایین رفت، ستون خود را تمام کرد، سپس تراشید و غسل کرد و برای فتح به دفتر رفت.
-
فتوحات او دنیای باستان را متحول کرد و عصر هلنیستی پادشاهی های بزرگ را آغاز کرد.
-
military conquests
فتوحات نظامی
-
آنها نمایندگان فتح بودند.
-
In this first phase of conquest, the Arabs created an Empire and a State but not yet a civilization.
در این مرحله اول تسخیر، اعراب یک امپراتوری و یک دولت ایجاد کردند، اما هنوز یک تمدن ایجاد نکردند.
-
تاریخ داستان فتح است.
-
It arose from the recent conquest of the northern coastal area as far as Anglesey by his friend Hugh, earl of Chester.
این از تسخیر اخیر منطقه ساحلی شمالی تا آنگلسی توسط دوستش هیو، ارل چستر به وجود آمد.
-
The Roman legions left opening the way for the conquest of the British Isles by the Germanic tribes.
لژیون های رومی رفتند و راه را برای فتح جزایر بریتانیا توسط قبایل ژرمنی باز کردند.
example - مثال
-
فتح نورمن (= انگلستان در 1066)
-
فتوحات اسپانیا در آمریکای جنوبی
-
من فقط یکی از چندین پیروزی او هستم.
-
من فکر می کنم شما یک فتح ساخته اید.
-
غلبه بر تورم
-
او به گسترش پادشاهی خود با فتح ادامه داد.
-
ارتش فتوحات زیادی در شرق انجام داد.
-
تجارت به جای تسخیر سرزمینی به عنوان مسیر پیشرفت در نظر گرفته شد.
-
فتح شبه قاره هند توسط استعمار انگلیس
-
فتح آمریکای جنوبی توسط اروپا
-
فتح اسپانیا توسط مسلمانان در قرن هشتم
-
فتح بریتانیا توسط رومیان
-
فتح مکزیک توسط اسپانیا
-
تمایل هر قبیله برای نشان دادن برتری خود از طریق تسخیر خشونت آمیز
-
فتح سریع مادرید
-
فتح نورمن انگلستان در سال 1066 منجر به تغییراتی در سیستم حکومتی شد.
-
مصمم بودم که تنها یکی دیگر از فتوحات او نباشم.
synonyms - مترادف
-
شکست
-
overthrow
سرنگونی
-
subjugation
انقیاد
-
overpowering
غلبه کننده
-
subduing
رام کردن
-
vanquishing
مغلوب
-
vanquishment
مغلوب شدن
-
beating
كتك زدن
-
conquering
فتح
-
rout
تسلط
-
mastery
ضربه زدن
-
trouncing
کلوبگری
-
clobbering
خرد کردن
-
crushing
مسلط
-
dominating
سلطه
-
domination
چکش زدن
-
hammering
در معرض قرار دادن
-
subjecting
تابعیت
-
subjection
مطیع کردن
-
subjugating
کوبیدن
-
thrashing
عصا کردن
-
caning
داب زدن
-
drubbing
قتل عام
-
massacre
چسباندن
-
pasting
کودتا
-
coup
شکست دادن
-
defeating
ناراحتی
-
discomfiture
سقوط
-
downfall
مسیریابی
-
routing
فرعی
-
subdual
antonyms - متضاد
-
پیروزی
-
شکست
-
از دست دادن
-
forfeit
ضرر - زیان
-
تسلیم شدن
-
yielding
داب زدن
-
drubbing
كتك زدن
-
beating
پوسته زنی
-
rout
شستشو
-
shellacking
شلاق زنی
-
washout
لیس زدن
-
whipping
نابودی
-
licking
ذبح
-
annihilation
چکش زدن
-
slaughter
ضربه زدن
-
hammering
چسباندن
-
trouncing
سفید کردن
-
pasting
قایم شدن
-
whitewashing
کوبیدن
-
whitewash
سطل زباله
-
hiding
سرنگونی
-
thrashing
افتضاح
-
trashing
فلاپ
-
overthrow
شکست مفتضحانه
-
debacle
فاجعه
-
flop
عدم موفقیت
-
fiasco
-
surrender
-
-
catastrophe
-
nonachievement