contained
contained - موجود است
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از حاوی
داشتن چیزی در داخل یا گنجاندن چیزی به عنوان بخشی
چیزی مضر را در محدوده نگه دارید و اجازه انتشار آن را ندهید
برای کنترل یا پنهان کردن یک احساس قوی، مانند هیجان یا عصبانیت
به نظر شما این بطری حاوی چه مقدار مایع است؟
من یک فایل حاوی اسناد مهم زیادی را گم کردم.
سعی کنید از غذاهایی که حاوی چربی زیادی هستند اجتناب کنید.
ادعاهای موجود در این گزارش بسیار جدی است.
مزارع این منطقه در تلاش برای مهار این بیماری بسته شده است.
پلیس بیشتری برای کمک به مهار خشونت اعزام شد.
دیگر نتوانست جلوی عصبانیتش را بگیرد و شروع کرد به داد زدن سر او.
خودت را نگه دار! آنقدرها هم هیجان انگیز نیست.
محدود
restricted
محصور
checked
بررسی شد
confined
محدود شده است
delimited
محدود شده
constrained
سرکوب
suppressed
مهار شده است
curbed
مهار شده
restrained
افسار گسیخته
bridled
خفه شده
stifled
تحت کنترل نگه داشته شد
تحت کنترل نگه داشته شده است
خفه شد
smothered
سرکوب شده
repressed
بیان نشده
inhibited
عقب نگه داشت
unexpressed
بطری شده
held back
عقب نگه داشته شده
bottled-up
بسته
held-back
ناامید شده
bottled up
برگزار شد
pent-up
در داخل برگزار می شود
frustrated
رام شده است
held in
ناراضی
held within
کنترل می شود
subdued
تنظیم شده است
dissatisfied
تعدیل شد
controlled
در چک
regulated
moderated
unbounded
نامحدود
generalizedUS
generalizedUS
unconfined
رایگان
unlimited
تعمیم یافته انگلستان
unrestricted
generalisedUK