word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
موجود یا در حال وقوع است. و بنابراین مدرن به نظر می رسد.
-
متعلق به همان دوره یا به یک دوره مشخص در گذشته.
-
کسی که در همان دوره ای زندگی می کند که شخص دیگری زندگی می کند.
-
فردی که هم سن شماست
-
موجود یا در حال وقوع است.
-
متعلق به همان دوره یا دوره ای در گذشته.
-
کسی که در همان دوره زندگی می کند.
-
فردی که هم سن شماست
-
موجود یا در حال وقوع است.
example - مثال
-
صحنه رقص معاصر در حال حاضر در بریتانیا شکوفا شده است.
-
صدای گروه بسیار امروزی است.
-
فکر می کردم دیالوگ معاصر کمی نامناسب به نظر می رسد.
-
او یک سری سخنرانی در مورد نویسندگان معاصر بریتانیایی ارائه کرد.
-
Contemporary psychology tells us that a person`s mental health is supported by having good social networks.
روانشناسی معاصر به ما می گوید که سلامت روان یک فرد با داشتن شبکه های اجتماعی خوب پشتیبانی می شود.
-
آنها هنرمندان بسیار شبیه به هم هستند. اما معاصر نیستند.
-
خوانندگان معاصر این ارجاعات سیاسی را به وضوح درک می کردند.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
dated
تاریخ دار
-
قدیمی
-
old-fashioned
سبک قدیمی
-
retro
رترو
-
antiquated
قدیمی
-
moribund
در حال مرگ
-
neolithic
نوسنگی
-
obsolete
منسوخ شده
-
oldfangled
قدیمی
-
outdated
منسوخ شده
-
outmoded
منسوخ شده
-
passé
پاس
-
superannuated
بازنشسته شده
-
antediluvian
ضد غرق شدن
-
antique
عتیقه