word - لغت

cookies || بیسکویت ها

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈkʊk.i

UK :

ˈkʊk.i

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cookies] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • chocolate-chip cookies


    کوکی های شکلاتی

  • She's a smart/tough cookie.


    او یک کلوچه باهوش/سخت است.

  • She served chocolate chip/oatmeal/peanut butter cookies for dessert.


    او شیرینی های چیپسی شکلاتی/ بلغور جو دوسر/ کره بادام زمینی را برای دسر سرو کرد.

  • She’s one tough cookie.


    او یک کلوچه سخت است.


  • این بخش به شما نشان می دهد که چگونه کوکی ها را فعال کنید (= نحوه پذیرش یا روشن کردن آنها).

synonyms - مترادف

  • things


    چیزها

  • babies


    نوزادان

  • fellows


    همراهان

  • creatures


    موجودات

  • souls


    روح ها

  • beings


    مردم


  • بدبخت ها

  • wretches


    شخصیت ها

  • characters


    شیاطین

  • devils


    ارقام

  • figures


    اشخاص حقیقی

  • individuals


    slobs

  • slobs


    گدایان

  • beggars


    خرگوش ها

  • bunnies


    بچه ها

  • guys


    مردان

  • men


    مشتریان

  • customers


    انسان

  • humans


    انسان ها

  • human beings


    نمونه ها

  • specimens


    شخصیت


  • مرتب می کند

  • sorts


    بدنه

  • bods


    بدن


  • فانی ها

  • mortals


    مهمانی

  • parties


    سر

  • personages


    وزن


  • زندگی

  • wights



antonyms - متضاد