word - لغت

cork || چوب پنبه

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/kɔːk/

UK :

/kɔːrk/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [cork] در گوگل

description - توضیح

  • the bark (=outer part) of a tree from southern Europe and North Africa, used to make things


    پوست درخت (= قسمت بیرونی) درختی از جنوب اروپا و شمال آفریقا که برای ساختن اشیاء استفاده می شود


  • یک قطعه چوب پنبه یا پلاستیک گرد دراز که در بالای بطری مخصوصاً بطری شراب قرار می گیرد تا مایع داخل آن بماند.

  • to close a bottle by blocking the hole at the top tightly with a long round piece of cork or plastic


    برای بستن بطری با بستن سوراخ بالای آن با یک قطعه چوب پنبه ای یا پلاستیکی دراز

  • the largest county in the Irish Republic


    بزرگترین شهرستان در جمهوری ایرلند

  • the second largest city in the Irish Republic


    دومین شهر بزرگ جمهوری ایرلند

  • the light soft bark (= outer covering) of a Mediterranean tree


    پوست سبک و نرم (= پوشش بیرونی) درخت مدیترانه ای

  • a short cylinder-shaped piece of cork, plastic or rubber that is put into the top of a bottle especially a wine bottle to close it


    یک قطعه چوب پنبه‌ای، پلاستیکی یا لاستیک استوانه‌ای شکل که در بالای بطری مخصوصاً بطری شراب قرار می‌گیرد تا آن را ببندد.

  • to close a bottle by putting a cork in it


    برای بستن یک بطری با گذاشتن چوب پنبه در آن

  • a light material obtained from the bark (= outer layer) of a tree or a small soft cylinder of this material that is pushed into the top of a bottle to close it


    ماده سبکی که از پوست (= لایه بیرونی) درخت به دست می آید یا استوانه کوچک و نرمی از این ماده که برای بسته شدن آن به بالای بطری فشار داده می شود.

  • In the living room a cork or two popped, releasing a stinging whistle of pressure into the air.


    در اتاق نشیمن، یک یا دو چوب پنبه بیرون زد و یک سوت گزنده فشار در هوا منتشر کرد.

  • Announcement of the awards set champagne corks popping.


    اعلان مجموعه جوایز چوب پنبه های شامپاین می ترکد.

  • In 1939, leather was scarce so Magli introduced cork, fabric velvet, fiber and wood to his shoes.


    در سال 1939، چرم کمیاب بود، بنابراین ماگلی چوب پنبه، پارچه، مخمل، الیاف و چوب را به کفش های خود معرفی کرد.

  • He was twiddling a piece of cork and sucking on his empty pipe.


    او یک تکه چوب پنبه را می چرخاند و لوله خالی خود را می مکد.

  • Once you take the cork out hopefully other things will start to flow.


    هنگامی که چوب پنبه را بیرون می آورید، امیدواریم چیزهای دیگر شروع به جریان کنند.

  • Out with the corks of the wine assuming you haven't done so already and empty it into a saucepan.


    با پنبه های شراب، با فرض اینکه قبلاً این کار را نکرده اید، آن را در یک قابلمه خالی کنید.

  • Open the wine lucky you've got a vacuum cork.


    شراب را باز کنید، خوشبختانه شما یک چوب پنبه خلاء دارید.

example - مثال

  • a cork mat


    یک تشک چوب پنبه ای

  • cork tiles


    کاشی های چوب پنبه ای

  • to draw the cork


    برای کشیدن چوب پنبه

  • Champagne corks were popping (= people were celebrating).


    چوب پنبه های شامپاین می زدند (= مردم جشن می گرفتند).

  • a jar with a tight-fitting lid


    یک شیشه با درب محکم

  • a bath plug


    یک دوشاخه حمام

  • I can't get the cork out of the bottle - can you try?


    من نمی توانم چوب پنبه را از بطری بیرون بیاورم - می توانید امتحان کنید؟

  • I'll cork the bottle and we can drink the rest later.


    من بطری را چوب پنبه می کنم و بعداً می توانیم بقیه را بنوشیم.

  • The waiter took the cork out of the bottle.


    پیشخدمت چوب پنبه را از بطری بیرون آورد.

synonyms - مترادف

  • plug


    پلاگین

  • stopper


    درپوش

  • bung


    بانگ

  • cap


    کلاه لبه دار


  • پوشش

  • peg


    گیره

  • seal


    مهر

  • shive


    تکان دادن

  • spigot


    میخ

  • spile


    ریختن


  • متوقف کردن

  • stopple


    درب

  • covering


    بالا

  • lid


    فلم

  • top


    بسته

  • phellem


    انسداد

  • closure


    کاپوت ماشین

  • occlusion


    واد

  • hood


    فرول

  • wad


    سنجاق

  • ferrule


    گوه

  • pin


    چفت

  • wedge


    پیچ

  • latch


    سقف

  • bolt


    رولپلاک


  • پر كردن

  • dowel


    مناسب

  • filling


    محاصره

  • fitting


  • obstruction


  • blockade


antonyms - متضاد


  • شروع


  • افتتاح


  • شروع کنید


  • دهان


  • سوراخ

  • gap


    شکاف

  • vent


    تهویه


  • زنگ تفريح


  • دیافراگم

  • aperture


    پریز

  • outlet


    روزنه

  • orifice


    رخنه

  • breach


    چانه زدن

  • chink


    سوراخ شدن

  • perforation


    پنچر شدن

  • cleft


  • puncture