word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
دوره های او متوقف شد و او فهمید که باردار است.
-
وقتی دوره های آموزشی را می گذراند، آجر گرم شده را با خود به رختخواب برد.
-
خانم های منتظر او به دقت پیگیری می کردند که ملکه چه زمانی دوره های خود را می گذراند.
-
در آن بهار، او دوره های ماهانه خود را آغاز کرده بود.
synonyms - مترادف
-
menstruation
قاعدگی
-
دوره زمانی
-
menses
ماهنامه ها
-
monthlies
کاتامنیا
-
catamenia
لعنت
-
curse
جریان
-
menarche
گل ها
-
منوره
-
flowers
چرخه قاعدگی
-
menorrhoea
ماهانه
-
menstrual cycle
نشان می دهد
-
monthly
زمان
-
خون ریزی
-
تخلیه
-
bleeding
زمان ماه
-
discharge
روی پارچه بودن
-
دوست یکی
-
آن زمان
-
one's friend
نفرین
-
جریان قاعدگی
-
the curse
ماهنامه زنانه
-
menorrhea
-
menstrual flow
-
women's monthly
antonyms - متضاد
-
cessation
توقف
-
بی نظمی
-
disorganisationsUK
سازماندهیهای بریتانیا
-
disorganizationUS
بی سازمانی ایالات متحده
-
halts
متوقف می شود
-
stoppages
توقف ها