word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a place where trials and other legal cases happen. or the people present in such a place. especially the officials and those deciding if someone is guilty.
مکانی که در آن محاکمه ها و سایر موارد قانونی اتفاق می افتد. یا افراد حاضر در چنین مکانی. به خصوص مقامات و کسانی که تصمیم می گیرند آیا کسی مقصر است یا خیر.
-
اقدام قانونی علیه کسی
-
حل اختلاف حقوقی بدون اقدام قانونی
-
منطقه ای کشیده شده روی زمین که برای انجام ورزش هایی مانند تنیس و بسکتبال استفاده می شود.
-
an area or a short road that is not covered by a roof and is mostly or completely surrounded by buildings.
منطقه یا جاده کوتاهی که با سقف پوشانده نشده و عمدتاً یا کاملاً توسط ساختمان احاطه شده است.
-
در نام برخی از جاده ها استفاده می شود. و ساختمان های حاوی آپارتمان
-
خانه رسمی یک ملکه یا پادشاه.
-
the important people who live in the official home of a queen or king or who work for or advise them
افراد مهمی که در خانه رسمی یک ملکه یا پادشاه زندگی می کنند یا برای آنها کار می کنند یا به آنها مشاوره می دهند
-
سعی کنید کسی را راضی کنید زیرا می خواهید او به شما بپیوندد.
-
تلاش برای بدست آوردن چیزی به ویژه توجه یا حمایت افراد دیگر.
-
به خطر انداختن چیزی ناخوشایند به خصوص با رفتار احمقانه یا بی احتیاطی.
-
داشتن رابطه عاشقانه با کسی که امیدوارید با او ازدواج کنید.
-
محلی که محاکمه ها و سایر پرونده های حقوقی در آن اتفاق می افتد.
-
The court is the judge or judges who are in charge of the way a legal case happens and sometimes make decisions about it.
دادگاه قاضی یا قضاتی است که نحوه وقوع یک پرونده حقوقی را بر عهده دارند و گاه در مورد آن تصمیم می گیرند.
-
یک منطقه مستطیل شکل که در برخی از ورزش ها به عنوان محل بازی استفاده می شود.
-
to try to please someone in the hope of receiving that person`s support. approval. or affection. or to try to get something that benefits you.
تلاش برای راضی کردن کسی به امید دریافت حمایت آن شخص. تصویب. یا محبت یا تلاش برای به دست آوردن چیزی که به نفع شماست.
-
برای افزایش خطر اتفاق بد
-
a room or building in which trials and legal cases are decided. or the group of people. including. for example. a judge and other officials. who listen to and make decisions on legal cases.
اتاق یا ساختمانی که در آن دادگاه ها و پرونده های حقوقی تصمیم گیری می شود. یا گروه افراد شامل. مثلا. یک قاضی و سایر مقامات که به پرونده های حقوقی گوش می دهند و تصمیم می گیرند.
-
اقدام قانونی علیه کسی
-
برای پایان دادن به اختلاف حقوقی بدون اقدام قانونی.
-
to try to attract people. especially in order get something from them. for example. attention or support.
تلاش برای جذب مردم مخصوصاً برای اینکه چیزی از آنها بدست آورید. مثلا. توجه یا حمایت
-
به طور رسمی با یک شرکت دیگر در مورد امکان خرید یا کنترل آن صحبت کنید.
example - مثال
-
آنچه شاهد در دادگاه گفت با اظهاراتی که به پلیس گفته بود مطابقت نداشت.
-
اعضای هیئت منصفه با اسکورت پلیس دادگاه را ترک کردند.
-
او با دستبند به دو مامور پلیس وارد دادگاه شد.
-
دادگاه به هر کدام 100000 دلار برای جبران 9 سال دستمزد از دست رفته به این زنان اعطا کرد.
-
آنها یک وکیل معروف را برای وکالت در دادگاه انتخاب کردند.
-
ما زمین های اسکواش در محل کار داریم.
-
وقتی او برای فینال وارد زمین شد. جمعیت وحشی شد
-
یک زمین بسکتبال جدید در پارک ساخته شده است.
-
یک بار در زمین بدمینتون. او واقعاً تهاجمی می شود.
-
من تو را در زمین تنیس ملاقات خواهم کرد.