word - لغت

courts || دادگاه ها

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

kɔːt

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [courts] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • Protestors gathered outside the court to await the verdict.


    معترضان در مقابل دادگاه تجمع کردند تا در انتظار صدور حکم باشند.

  • He's due to appear in court again on Monday.


    او قرار است روز دوشنبه دوباره در دادگاه حاضر شود.


  • لطفاً آنچه را که دیدید دقیقاً برای دادگاه شرح دهید.

  • the European Court of Human Rights


    دادگاه حقوق بشر اروپا

  • The lack of evidence means that the case is unlikely to go to court.


    فقدان شواهد به این معنی است که بعید است پرونده به دادگاه برود.

  • She's threatening to take me to court for not paying the bill on time.


    او مرا تهدید می کند که به دلیل عدم پرداخت به موقع صورتحساب به دادگاه می کشد.

  • The newspaper has agreed to settle out of court.


    روزنامه با توافق خارج از دادگاه موافقت کرده است.

  • a tennis/volleyball/basketball/squash court


    زمین تنیس / والیبال / بسکتبال / اسکواش

  • They were penalized for having too many players on the court.


    آنها به دلیل حضور بیش از حد بازیکنان در زمین جریمه شدند.

  • You really should go and see the medieval court in the castle.


    شما واقعاً باید بروید و دادگاه قرون وسطایی را در قلعه ببینید.

  • the courts of Renaissance Europe


    دادگاه های اروپای رنسانس

  • He quickly lost his popularity at court.


    او به سرعت محبوبیت خود را در دادگاه از دست داد.

  • Adams is being courted by a number of football clubs.


    آدامز توسط تعدادی از باشگاه های فوتبال مورد علاقه قرار گرفته است.

  • She courts publicity by inviting journalists to extravagant parties.


    او با دعوت از روزنامه‌نگاران به مهمانی‌های عجیب و غریب به تبلیغات دست می‌زند.

  • Drinking and driving is simply courting disaster.


    مشروب خوری و رانندگی به سادگی خواستگاری فاجعه است.

  • They courted for two years before getting married.


    آنها قبل از ازدواج دو سال خواستگاری کردند.

  • He is bringing charges against us and said, I’ll see you in court.


    او ما را متهم می کند و می گوید: «در دادگاه می بینمت».

  • The newspaper agreed to settle the case out of court (= agreed to a deal that avoided a trial).


    روزنامه موافقت کرد که پرونده را خارج از دادگاه حل و فصل کند (= موافقت به معامله ای که از محاکمه اجتناب می کرد).

  • a racquetball/tennis court


    زمین راکتبال/تنیس

  • Both candidates had been courting independent voters, who are likely to decide the election.


    هر دو نامزد از رای دهندگان مستقل که احتمالاً در انتخابات تصمیم خواهند گرفت، خواستگاری کرده بودند.

  • If you hire people who are not very sharp or creative you're courting disaster.


    اگر افرادی را استخدام کنید که خیلی تیزبین یا خلاق نیستند، در معرض فاجعه هستید.

  • Different courts are responsible for different types of cases.


    دادگاه های مختلف مسئول انواع مختلفی از پرونده ها هستند.


  • در صورت عدم دستیابی به راه حل، پرونده در اواخر این ماه به دادگاه می رود.

  • The legality of electronic signatures is to be tested in court.


    قانونی بودن امضای الکترونیکی باید در دادگاه بررسی شود.

  • The website was shut down after a US district court held that the copying of albums was a violation of copyright law.


    این وب سایت پس از آن بسته شد که دادگاه منطقه ای ایالات متحده اعلام کرد که کپی کردن آلبوم ها نقض قانون کپی رایت است.

  • The court case is due to be heard next month.


    قرار است این پرونده ماه آینده رسیدگی شود.


  • من قصد دارم آنها را به دادگاه ببرم مگر اینکه آنها موضوع را حل کنند.

  • The firm has agreed to settle out of court.


    این شرکت با توافق خارج از دادگاه موافقت کرده است.

  • At this stage of a presidential race candidates spend nearly all their time courting voters in their own party.


    در این مرحله از رقابت های ریاست جمهوری، کاندیداها تقریباً تمام وقت خود را صرف خواستار رای دهندگان در حزب خود می کنند.

  • Traditionally, the company has courted customers aged 50 or over.


    به طور سنتی، این شرکت از مشتریان 50 ساله یا بیشتر استقبال می کند.

  • The company is courting two takeover targets as it prepares to grow its healthcare business.


    این شرکت در حال آماده شدن برای رشد کسب و کار مراقبت های بهداشتی خود دو هدف تصاحب را دنبال می کند.

synonyms - مترادف

  • judges


    قضات


  • نیمکت

  • judiciary


    قوه قضاییه

  • magistrates


    قضاوت

  • judicature


    شعبه قضایی

  • judicial branch


    قوه قضائیه

  • judiciaries


    قانون و نظم


  • سیستم های قضایی

  • justice systems


    دادگاه


  • بار

  • tribunal


    تخصیص می دهد

  • bar


    دادگستری

  • justices


  • assizes


  • justiciary


antonyms - متضاد

  • condemns


    محکوم می کند

  • denies


    تکذیب می کند

  • displeases


    نارضایتی می کند

  • disregards


    بی توجهی ها

  • ignores


    نادیده می گیرد

  • neglects


    غفلت می کند

  • offends


    توهین می کند

  • refuses


    امتناع می کند

  • rejects


    رد می کند

  • repels


    دفع می کند

  • repulses


    اجتناب می کند

  • shuns


    خاموش می شود

  • turns off