word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای آماده کردن زمین و کاشت محصولات در آن، یا کشت یک محصول خاص
-
تلاش برای توسعه و بهبود چیزی
-
If you cultivate a relationship you make a special effort to establish and develop it because you think it might be useful to you
اگر رابطه ای را پرورش دهید، برای ایجاد و توسعه آن تلاش ویژه ای می کنید، زیرا فکر می کنید ممکن است برای شما مفید باشد
-
برای ایجاد شرایط جدید با تلاش جهت دار
-
To cultivate is also to try to become friendly with someone because that person may be able to help you
تزکیه نیز به معنای تلاش برای دوستی با کسی است زیرا ممکن است آن شخص بتواند به شما کمک کند
-
if you cultivate a relationship you make a special effort to develop it because you think it might be useful to you
اگر رابطه ای را پرورش دهید، تلاش ویژه ای برای توسعه آن انجام می دهید، زیرا فکر می کنید ممکن است برای شما مفید باشد
example - مثال
-
بیشتر زمین های آنجا برای کشت فقیر هستند.
-
اهالی روستا بیشتر به کشت ذرت و لوبیا می پردازند.
-
او تصویری به عنوان یک مذاکره کننده سرسخت ایجاد کرده است.
-
نخست وزیر جدید در حال توسعه روابط با کشورهای آسیای شرقی است.
-
او در بیشتر زمین ها سویا کشت می کرد.
-
ما سعی می کنیم به این بچه ها کمک کنیم تا به علم علاقه مند شوند.
-
to cultivate friendships
برای ایجاد دوستی
-
تغییرات ساده در کشت برنج می تواند انتشار متان را کاهش دهد.
-
ذرت یا ذرت بومی مکزیک است و حدود 6000 سال است که در آنجا کشت می شود.
-
او چهره ای به عنوان یک سرمایه گذار زیرک پرورش داده است.
-
او در ده شهر بزرگ ارتباطات تجاری ایجاد کرد.
-
کشت محصولات زراعی/زمین
-
این دوره به پرورش مهارت های کلیدی بازاریابی کمک می کند.
-
اگر می خواهید مشتریان خود را حفظ کنید، باید در پرورش رابطه با مشتری تلاش کنید.
synonyms - مترادف
-
farms
مزارع
-
tends
تمایل دارد
-
ploughsUK
ploughsUK
-
tills
تا
-
crops
محصولات زراعی
-
cultures
فرهنگ ها
-
آثار
-
digs
حفاری می کند
-
fertilisesUK
fertilisesUK
-
fertilizesUS
ایالات متحده را بارور می کند
-
hoes
بیلنگ ها
-
dresses
لباس ها
-
grows
رشد می کند
-
harvests
برداشت ها
-
loosens
شل می شود
-
prepares
آماده می کند
-
promotes
ترویج می کند
-
raises
را افزایش می دهد
-
rears
عقب
-
turns
چرخش
-
harrows
هاروها
-
mulches
مالچ ها
-
plants
گیاهان
-
plowsUS
plowsUS
-
spades
بیل
-
breeds
نژاد می کند
-
gardens
باغ ها
-
laborsUS
laborsUS
-
laboursUK
laboursUK
-
manages
مدیریت می کند
-
matures
بالغ می شود
antonyms - متضاد
-
results
نتایج
-
follows
را دنبال می کند
-
ensues
رخ می دهد
-
develops
توسعه می دهد
-
arises
ناشی می شود
-
evolves
تکامل می یابد
-
emerges
پدیدار می شود
-
emanates
ساطع می شود
-
issues
مسائل
-
flows
جریان می یابد
-
occurs
اتفاق میافتد
-
takes place
به وجود می آید
-
comes about
درآمد حاصل می شود
-
proceeds
مشتق می شود
-
derives
اتفاق می افتد
-
happens
آشکار می کند
-
manifests
US materializes
-
materializesUS
بالا می رود
-
rises
ساقه ها
-
stems
ظاهر می شود
-
appears
فنر
-
springs
سطوح
-
surfaces
تشکیل می دهد
-
eventuates
همراهی می کند
-
forms
حضور می یابد
-
transpires
مطرح می شود
-
accompanies
شکوفا می شود
-
attends
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
comes forth
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
flourishes
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589