word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
عمل بردن اجناس، نامه ها، بسته ها و غیره به خانه یا محل کار مردم
-
تامین چیزی، برای مثال نیروی موتور، یا روشی که آن را تامین می کند
-
روشی که کسی در جمع صحبت می کند
-
in some sports such as cricket or baseball the act of throwing the ball towards the person with the bat in order for that person to try to hit the ball
در برخی از ورزشها، مانند کریکت یا بیسبال، عمل پرتاب توپ به سمت شخص با چوب، به منظور ضربه زدن به توپ توسط آن شخص.
-
واقعیت دستیابی یا تولید چیزی که وعده داده شده است
-
یک تولد
-
عمل بردن کالاها، نامه ها یا بسته ها به خانه یا محل کار مردم
-
نحوه صحبت کردن کسی، به ویژه عمومی
-
عمل یا فرآیند تولد
-
عمل بردن کالا، نامه، بسته و غیره به یک مکان
-
مقداری از کالاهای دریافتی
-
عمل ارائه خدمات یا عرضه چیزی به مشتری
-
وضعیتی که در آن به خریدار کنترل چیزی داده می شود که خریده است
-
used in the trading of futures to talk about the date when the shares or commodities (= goods) will be available to the buyer
در معاملات آتی برای صحبت در مورد تاریخی که سهام یا کالاها (= کالاها) در دسترس خریدار قرار می گیرند استفاده می شود.
-
برای دریافت کالاهایی که خریداری کرده اید
example - مثال
-
ما دو بار در روز پست دریافت می کنیم (= دو بار تحویل می شود).
-
می توانید هزینه فرش را هنگام تحویل (= هنگام تحویل آن) پرداخت کنید.
-
انتظار داریم هفته آینده خودروی جدید خود را تحویل بگیریم (= دریافت کنیم).
-
Your order is out for delivery (= it has been given to the person who will deliver it) and will be with you soon.
سفارش شما برای تحویل است (= به شخصی که آن را تحویل می دهد داده شده است) و به زودی با شما خواهد بود.
-
ارسال برای سفارش های بالای 30 پوند رایگان است.
-
قیمت شامل تحویل در روز بعد در هر نقطه از انگلستان است.
-
یک ون تحویل
-
انتقال نیرو به شدت روان است، اما ماشین توسط فرمان ناامید می شود.
-
این دارو باعث افزایش اکسیژن رسانی به عضلات بدن می شود.
-
این روش مزایای بزرگی را در ارسال دقیق پرتو برای درمان تومورها نوید می دهد.
-
رسانه های جدید شامل روش های جدید ارائه محتوا مانند پخش آنلاین است.
-
او یک تقلید کامل از زایمان بدون نفس او انجام داد.
-
زایمان او مرده، اما خنده دار است.
-
این تحویل خوبی از سوی تامپسون بود.
-
پارچ به دلیل سرعت تحویلش معروف است.
-
Delivery of the hoped-for improvements hit a snag when they failed to recruit enough staff for the expansion.
زمانی که آنها نتوانستند کارکنان کافی برای توسعه را جذب کنند، تحویل بهبودهای مورد انتظار با مشکل مواجه شد.
-
وعدهها زیاد بود، اما عملی نشد.
-
شوهرش برای زایمان همراهش بود.
-
ما می خواهیم هر چه بیشتر مادران زایمان طبیعی و ایمن داشته باشند.
-
زنان مبتلا به این عفونت در معرض خطر زایمان زودرس نوزاد خود هستند.
-
این شرکت روزانه دو بار تحویل می گیرد.
-
می توانید هزینه فرش را هنگام تحویل (= هنگام دریافت آن) پرداخت کنید.
-
دیالوگهای او بینقص بود، تحویلش سریع بود.
-
زایمان سختی داشت
-
لطفا 14 روز برای تحویل وقت بگذارید.
-
mail/parcel/postal delivery
تحویل پستی / بسته / پستی
-
یک راننده / کامیون / کامیون تحویل
-
10% سپرده باید پرداخت شود و پس از تحویل خودرو، مانده آن پرداخت شود.
-
این شرکت با گلفروشیها در سراسر بریتانیا برای خدمات تحویل در همان روز ارتباط برقرار کرده است.
-
express/free delivery
تحویل سریع/رایگان
-
The supermarket rose to the challenge with cost cuts and successful expansion into internet sales and home delivery.
این سوپرمارکت با کاهش هزینهها و گسترش موفقیتآمیز فروش اینترنتی و تحویل درب منزل به چالش پرداخت.
synonyms - مترادف
-
issues
مسائل
-
توزیع
-
circulation
جریان
-
dispersion
پراکندگی
-
dissemination
انتشار | پخش شدن
-
issuance
صدور
-
issuings
تدارکات
-
supplies
تخصیص
-
allocation
تخصیص ها
-
allotments
معافیت ها
-
dispensations
منتشر شده
-
releases
مدیریت
-
تقسیم بندی ها
-
apportionings
انتشار
-
apportionments
تقسیم
-
diffusion
تقسیم بندی
-
dispersal
پارتیشن بندی
-
جیره بندی
-
partition
Warning: Undefined array key 18 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
partitionings
Warning: Undefined array key 19 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
rationings
Warning: Undefined array key 20 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
مجموعه
-
revoking
ابطال
-
withdrawing
عقب نشینی
-
accumulations
انباشته ها
-
amassments
گردهمایی ها
-
gatherings
اقلام تعهدی
-
accruals
جمع آوری
-
collecting
یادآوری
-
recalling
ذخیره سازی
-
stockpiling
دریغ کردن
-
withholding
تجمعات
-
accretions
احتکار
-
aggregations
ساخت یو پی اس
-
hoarding
Warning: Undefined array key 13 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
buildups
Warning: Undefined array key 14 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
build-ups
Warning: Undefined array key 15 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589