word - لغت

demonic || اهریمنی

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

/diˈmɒnɪk/

UK :

/diˈmɑːnɪk/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [demonic] در گوگل

description - توضیح

  • wild and cruel


    وحشی و بی رحمانه

  • relating to a demon


    مربوط به یک دیو

  • wild and evil


    وحشی و بد

  • And the laughter ... The laughter was demonic.


    و خنده ... خنده شیطانی بود.

  • In fact he looked a little demonic.


    در واقع، او کمی شیطانی به نظر می رسید.

  • She hated that demonic air of self-assurance that went with him.


    او از هوای شیطانی اعتماد به نفسی که همراه او بود متنفر بود.

  • The second was the sight of strange mythological beasts and demonic gargoyles which surrounded and surmounted the gateway.


    دومی مشاهده جانوران اساطیری عجیب و غارگول های اهریمنی بود که دروازه را احاطه کرده و از آن عبور کردند.

  • Some viewed the girl's shaking as a sign of demonic possession.


    برخی لرزیدن دختر را نشانه ای از تسخیر شیطان می دانستند.

  • Was it a case of demonic possession?


    آیا این یک مورد تسخیر شیطانی بود؟

  • The beings inhabiting the Hells wear demonic shapes; those in the Heavens, godly.


    موجوداتی که در دوزخ زندگی می کنند، اشکال شیطانی دارند. کسانی که در بهشت ​​هستند، پرهیزگارند.

  • The demonic sound ceased as abruptly as if a celestial hand had placed a pillow over that squalling electronic mouth.


    صدای اهریمنی چنان ناگهانی قطع شد که گویی دستی آسمانی بالشی را روی آن دهان پرپشت الکترونیکی گذاشته است.

  • Earthquakes rattle certain spots within the crust, and volcanoes explode with demonic violence.


    زمین لرزه ها نقاط خاصی در پوسته را به لرزه در می آورند و آتشفشان ها با خشونت شیطانی منفجر می شوند.

example - مثال

  • demonic forces


    نیروهای اهریمنی

  • a demonic appearance


    یک ظاهر شیطانی

  • This was a society in which demonic possession was greatly feared.


    این جامعه ای بود که در آن تسخیر اهریمن به شدت ترسیده بود.

  • He had a demonic (= cruel) gleam in his eye.


    در چشمش درخشش اهریمنی (= بی رحمانه) داشت.

synonyms - مترادف

  • devilish


    اهریمنی

  • diabolical


    شیطانی

  • satanic


    شیطانی کردن

  • diabolic


    دیو مانند

  • fiendish


    جهنمی

  • demoniac


    کاکادومیک

  • demoniacal


    بد

  • demonish


    شریر

  • demonlike


    بی دین

  • demonly


    مجذوب

  • hellish


    مارپیچ

  • infernal


    بی خدا

  • cacodemonic


    نامقدس

  • demonian


    LaVeyan

  • evil


    لوسیفرین

  • wicked


    مفیستوفلیان

  • impious


    مرده

  • possessed


    نابکار

  • serpentine


    غیر انسانی

  • ungodly


    لعنتی

  • unhallowed


  • unholy


  • bad


  • LaVeyan


  • Luciferian


  • Mephistophelian


  • undead


  • demonical


  • nefarious


  • inhuman


  • damnable


antonyms - متضاد

  • angelic


    فرشته ای

  • angelical


    خداگونه

  • godlike


    خوب


  • اخلاقی


  • عاقل

  • sane


    ملایم

  • gentle


    نوع


  • طبیعی


  • بسیار


  • بی گناه


  • دلپذیر


  • خوشحال

  • pleasant


    بشاش


  • خوش

  • cheerful


  • pleasing