word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
اگر ماشین یا سلاحی خودش را از بین ببرد، خود را نابود می کند، مخصوصاً به روشی که برنامه ریزی شده است
-
یک ویژگی در یک فرد که باعث می شود به دلیل اعمال خود شکست بخورد
example - مثال
-
تحقیقات پس از اینکه یک موشک مدت کوتاهی پس از پرتاب خود تخریب شد، در حال انجام است.
-
حداقل قبل از زدن دکمه خود تخریبی به نیمه نهایی رسید.
synonyms - مترادف
-
demolish
تخریب
-
wreck
خراب کردن
-
ruin
ویران کردن
-
devastate
با خاک یکسان کردن
-
raze
از بین بردن
-
decimate
مرحله
-
pulveriseUK
-
pulveriseUK
پودر کردن ایالات متحده
-
pulverizeUS
پاره کردن
-
dismantle
محو کردن
-
از بین رفتن
-
خرد کردن
-
نابود کردن
-
shatter
جمع
-
annihilate
درهم کوبیدن
-
متروک
-
smash
هدر
-
desolate
تبخیر ایالات متحده
-
کرم رنگ
-
wrack
خاموش کردن
-
vaporizeUS
هسته ای
-
vaporiseUK
-
extinguish
پایین کشیدن
-
nuke
مالیدن
-
vaporiseUK
انجام دهید
-
ذخیره کردن زباله
-
دینامیت
-
-
-
dynamite
-
crush