word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
غذای قابل هضم به راحتی قابل هضم است
-
آسان برای هضم
-
آسان برای درک
-
For some time I wondered whether this might explain an inability to find the Oyster Band wholly digestible.
برای مدتی فکر میکردم که آیا این ممکن است ناتوانی در یافتن گروه صدف کاملاً قابل هضم را توضیح دهد.
-
برگچه های منفرد و کوتاه قابلیت هضم بیشتری دارند.
-
من می گویم تعجب آور است، زیرا برخی از آنها به اندازه پولیش چکمه قابل هضم هستند در حالی که برخی دیگر به سادگی قابل تماشا نیستند.
-
Further courses are coaching orientated, examining what the individual needs to learn and offering it in a digestible format.
دورههای بعدی با محوریت مربیگری، بررسی آنچه فرد نیاز به یادگیری دارد و ارائه آن در قالبی قابل هضم است.
-
Refreshments در ژانویه 1994 شروع به پخش آهنگ های پاپ به راحتی قابل هضم خود کردند.
-
فاجعه، فاجعه؛ آنها آنها را به قطعات کوچک و قابل هضم قالب زدند.
-
Nevertheless Blake's achievement in producing digestible theory and illuminating analyses within the confines of such a short book is considerable.
با این وجود، دستاورد بلیک در تولید نظریه قابل هضم و تحلیل های روشنگر در محدوده چنین کتاب کوتاهی قابل توجه است.
-
The government's plans to sell off state companies in several easily digestible tranches should also help.
برنامههای دولت برای فروش شرکتهای دولتی در چندین بخش قابل هضم نیز باید کمک کند.
synonyms - مترادف
-
comestible
خوراکی
-
consumable
قابل مصرف
-
eatable
قابل خوردن
-
esculent
زیبا
-
palatable
خوش طعم
-
absorbable
قابل جذب
-
bite-sized
به اندازه لقمه
-
edible
سالم
-
wholesome
مغذی
-
nutritious
غذا خوردن
-
nutritive
مناسب برای خوردن
-
eating
اشتها آور آمریکا
-
بی ضرر
-
آبدار
-
nourishing
خوب
-
ingestible
غذایی
-
appetizingUS
savouryUK
-
tasty
savoryUS
-
harmless
مناسب
-
succulent
اشتها آور انگلستان
-
مناسب برای مصرف انسان
-
dietary
سودمند
-
savouryUK
حفظ کردن
-
savoryUS
-
eatworthy
-
-
appetisingUK
-
-
beneficial
-
nutritional
-
sustaining
antonyms - متضاد
-
indigestible
غیر قابل هضم
-
inedible
غیر قابل خوردن
-
uneatable
سمی
-
nonedible
زیان آور
-
poisonous
ناکافی
-
harmful
ناخوشایند
-
inadequate
نامناسب
-
unpalatable
نامطلوب
-
unsuitable
ناسالم
-
unpleasant
ناپسند
-
disagreeable
مخرب
-
unwholesome
مضر
-
distasteful
فاجعه آمیز
-
toxic
-
pernicious
-
noxious
-
baneful