word - لغت

digging || حفر

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

https://dictionary.cambridge.orgN/A

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [digging] در گوگل

description - توضیح

  • present participle of dig


    فاعل فاعل از حفر کردن

example - مثال

synonyms - مترادف

  • boring


    حوصله سر بر

  • drilling


    حفاری

  • burrowing


    نقب زدن

  • tunnelingUS


    تونل زنی ایالات متحده

  • tunnellingUK


    تونلینگ انگلستان

  • cutting


    برش دادن

  • mining


    معدن

  • digging out


    کندن بیرون

  • excavating


    سوراخ کردن

  • piercing


    مشت زدن

  • punching


    رانندگی

  • driving


    گول زدن

  • gouging


    غرق شدن

  • perforating


    بیرون رفتن

  • puncturing


    دور زدن

  • sinking


    معماسازی

  • gouging out


    توخالی کردن

  • reaming


    نافذ

  • riddling


    قرار دادن

  • hollowing out


    بیرون کشیدن

  • penetrating


    سوراخ حفاری

  • putting


    shovellingUK

  • scooping out


    بیل زدن ایالات متحده

  • drilling hole


    کندوکاو

  • shovellingUK


    اسکوپ زدن

  • shovelingUS


    لایروبی

  • delving


    نیش زدن

  • scooping


  • dredging


  • hollowing


  • pricking


antonyms - متضاد

  • sealing


    آب بندی

  • plugging


    وصل کردن

  • closing


    بسته شدن

  • clogging


    گرفتگی

  • packing


    بسته بندی

  • blocking


    مسدود کردن

  • filling


    پر كردن

  • plastering


    گچ کاری

  • closing up


    سد کردن

  • damming up


    وصله زدن

  • patching


    متوقف کردن

  • plugging up


  • stopping up