word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ماضی ساده و ماضی از تبعیض قائل شدن
-
to treat a person or particular group of people differently especially in a worse way from the way in which you treat other people because of their skin colour, sex sexuality, etc.
به دلیل رنگ پوست، جنسیت، تمایلات جنسی و غیره با یک فرد یا گروه خاصی از افراد متفاوت رفتار کنید، مخصوصاً به روشی بدتر از رفتاری که با دیگران دارید.
-
تا بتوانیم تفاوت بین دو چیز یا انسان را ببینیم
example - مثال
-
او احساس می کرد که به دلیل سنش مورد تبعیض قرار گرفته است.
-
In order to increase the number of female representatives, the selection committee decided to discriminate in favour of women for three years.
به منظور افزایش تعداد نمایندگان زن، کمیته گزینش تصمیم به اعمال تبعیض به نفع زنان به مدت سه سال گرفت.
-
سگ های پلیس می توانند بین بوهای مختلف تمایز قائل شوند.
synonyms - مترادف
-
disfavoured
نارضایتی
-
disfavored
قضاوت کرد
-
judged
تفکیک شده است
-
segregated
منفور
-
hated
قربانی بریتانیا
-
victimisedUK
قربانی ایالات متحده
-
victimizedUS
متفاوت برخورد کرد
-
treated differently
تعصب نشان داد
-
showed prejudice
تعصب نشان داده است
-
shown prejudice
به عنوان پست رفتار می شود
-
treated as inferior
ناعادلانه رفتار شده است
-
treated unfairly
جدا کردن
-
را مشخص کرد
-
showed bias
در مضیقه قرار دادن
-
shown bias
عمدی نشان داد
-
singled out
مورد بدرفتاری قرار گرفته است
-
-
demonstrated intentionality
-
maltreated