word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای ایجاد یا کاهش شدت. دشوار. ناخوشایند دردناک. و غیره..
-
to move or to make something move slowly and carefully in a particular direction or into a particular position.
حرکت دادن یا وادار کردن چیزی به آرامی و با احتیاط در جهتی خاص یا در موقعیتی خاص حرکت کند.
-
حالت بدون مشکل تلاش. درد و غیره..
-
relaxed.
آرام
-
If someone. especially a soldier. is at ease. they are standing with their feet apart and their hands behind their back.
اگر کسی. مخصوصا یک سرباز راحت است آنها با پاهای باز و دست هایشان پشت سر ایستاده اند.
-
برای ایجاد یا کاهش شدت. دشوار. ناخوشایند یا دردناک
-
حرکت دادن چیزی به آرامی و با احتیاط در جهتی خاص یا در موقعیتی خاص.
-
رهایی از سختی تلاش. یا درد
-
Soldiers who are at ease stand in a slightly relaxed position with their feet apart and their hands behind their back.
سربازانی که آسوده هستند در وضعیت کمی آرام ایستاده و پاهای خود را از هم باز کرده و دست ها را پشت سر خود قرار می دهند.
-
برای اینکه چیزی کمتر شدید شود دشوار. و غیره یا شدت آن کمتر شود. دشوار. و غیره..
-
از نظر ارزش کمتر شود
-
به تدریج به سطح دیگری حرکت کند. یا اینکه کاری را وادار به انجام این کار کنیم.
-
این واقعیت که چیزی مستلزم سختی یا تلاش نیست.
example - مثال
-
اقدامات جدیدی برای کاهش تراکم ترافیک در شهر ارائه شده است.
-
پس از جنگ جهانی دوم، تعداد زیادی پیش ساخته برای کاهش بحران مسکن ساخته شد.
-
یک برد قاطع مطمئنا به کاهش فشار روی کاپیتان تیم کمک می کند.
-
این حادثه اخیر هیچ کمکی به کاهش تنش بین دو کشور نخواهد کرد.
-
قوانین جدید به منظور کاهش بار هزینه های رفاه اجتماعی است.
-
او کار را با سهولت عادت انجام داد.
-
او پس از سه ماه تمرین ده مایل را به راحتی می دوید.
-
آنها به راحتی به اهداف خود رسیدند.
-
او به راحتی طلا را به دست آورد.
-
موشک های هسته ای می توانند به راحتی فرودگاه ها را تخریب کنند.
synonyms - مترادف
-
effortlessness
بی زحمتی
-
simplicity
سادگی
-
facileness
سهولت
-
امکانات
-
straightforwardness
صراحت
-
مشکلی نیست
-
بدون مشکل
-
مشکلی نیست
-
easiness
سهولت
-
elementariness
ابتدایی بودن
-
simpleness
سادگی
-
cinch
چنگ زدن
-
بهره وری
-
unsophistication
بی پیچیدگی
-
uncomplicatedness
بدون عارضه