word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
اگر کارمندی نیاز به مرخصی دارد. او باید با بخش پرسنل تماس بگیرد.
-
Annabel has been a hardworking and responsible employee.
آنابل یک کارمند سخت کوش و مسئولیت پذیر بوده است.
-
پلیس می خواهد با همه کارمندان در مورد سرقت مصاحبه کند.
-
ما نگران سلامت جسمی و روانی کارکنان خود هستیم.
-
قوانینی برای جلوگیری از استثمار کارکنان از شرکت ها وجود دارد.
synonyms - مترادف
-
کارگر
-
دست
-
laborerUS
کارگر ایالات متحده
-
labourerUK
کارگر انگلستان
-
hireling
استخدام
-
workman
کارگر
-
پرسنل
-
artisan
صنعتگر
-
employe
استخدام کردن
-
jobholder
صاحب کار
-
نماینده
-
retainer
نگهدارنده
-
کارکنان
-
underling
زیردست
-
workhand
دست کار