word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
پرچمی روی یک کشتی که نشان می دهد کشتی متعلق به چه کشوری است
-
یک درجه پایین در نیروی دریایی ایالات متحده، یا افسری که این درجه را دارد
-
پرچمی روی کشتی که نشان می دهد کشتی متعلق به کدام کشور است
-
پایین ترین درجه افسر در ارتش بریتانیا یا نیروی دریایی آمریکا
-
پرچمی روی یک کشتی که کشوری را که کشتی به آن تعلق دارد نشان می دهد
-
یک افسر نیروی دریایی با پایین ترین درجه
-
Between her first and second missions she was commissioned an ensign in the First Aid Nursing Yeomanry.
بین ماموریت های اول و دوم، او به عنوان یک پرچمدار در پرستاری کمک های اولیه یومانری مأمور شد.
-
پرچم زغالشده کشتی هوایی در کلیسای مجاور آویزان است.
-
در مقابل، علامت ادب بیشتر به یک وظیفه تبدیل شده است تا ادب.
-
در یک سفر طولانی مدت، تابلوهای مودبانه ممکن است بیشتر از نمودارها هزینه داشته باشند و سریعتر فرسوده شوند.
-
شاکر سلامی آزاد داد و پرچمدار پوزخند با انگشت به پیشانی او زد.
-
قایقبازان معمولی پرچمدار خود را به پشتی میزنند و آنجا میماند تا بپوسد.
-
آنها او را با مرده ها انباشته بودند، و تنها بعداً یک پرچمدار نیروی دریایی متوجه تکان خوردن او شد.
-
Dogwell was big and looked as if he would have liked to tie the ensign into some kind of handy knot.
داگول بزرگ بود و به نظر می رسید که دوست داشت پرچم را به نوعی گره دستی ببندد.
synonyms - مترادف
-
پرچم
-
banner
بنر
-
استاندارد
-
pennant
استریمر
-
streamer
باندرول
-
banderole
جک
-
jack
پنون
-
pennon
colorsUK
-
coloursUK
آویز
-
pendant
راهنما
-
guidon
نشان
-
badge
colorUS
-
banderol
رنگ آمریکا
-
colorsUS
colorUK
-
colorUS
گونفالن
-
colourUK
معلق
-
gonfalon
بورجی
-
pendent
لاباروم
-
burgee
وکسیلوم
-
labarum
کهن
-
vexillum
بنرول
-
بندکشی
-
insignia
سمبل
-
emblem
اوریفلم
-
bannerol
روبان
-
bunting
تزیین
-
-
banneret
-
oriflamme
-
ribbon
-
decoration