word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
when you deliberately avoid doing something that you should do or paying an amount of money that you should pay
زمانی که عمدا از انجام کاری که باید انجام دهید یا پرداخت مقداری پول که باید بپردازید اجتناب می کنید
-
وقتی عمدا از صحبت کردن در مورد چیزی یا پاسخ دادن به یک سوال اجتناب می کنید
-
عمل اجتناب از چیزی یا کسی
-
عمل اجتناب از چیزی ناخوشایند یا ناخواسته
-
عمل اجتناب عمدی از انجام کاری که وظیفه یا مسئولیتی برای انجام آن دارید
-
با این حال، این کلمات مانند هدف سفر آنها طفره می رفتند.
-
He had the same bland good looks, the same friendly if formal manner and the same knack for courteous evasion.
او همان قیافهی ملایم و خوشقیافهای داشت، همان رفتار دوستانه و رسمی و همان استعداد طفره رفتن مودبانه را داشت.
-
سبک طفره رفتن عمو هری این بود که وانمود می کرد که این سوال را نشنیده است.
-
وادو از تکنیکهای بسیار سبک و سریع استفاده میکند و فرار را به رویارویی با نیروی بیرحم ترجیح میدهد.
-
Agnew was later forced to resign over a little unforeseen matter of bribes and tax evasion stemming from his years in Maryland.
اگنیو بعداً به دلیل کمی پیش بینی نشده رشوه و فرار مالیاتی ناشی از سال های اقامت در مریلند مجبور به استعفا شد.
-
هر اتهام فرار مالیاتی می تواند شما را به مدت 5 سال با جریمه 100000 دلاری پشت میله های زندان قرار دهد.
-
بنابراین، سه سال برای فرار مالیاتی.
-
In addition to legally avoiding taxes through the use of loopholes, there is also the unsavory problem of illegal tax evasion.
علاوه بر اجتناب قانونی از پرداخت مالیات از طریق استفاده از حفره ها، مشکل ناخوشایند فرار مالیاتی غیرقانونی نیز وجود دارد.
-
هنینگ به اتهام فرار مالیاتی به زندان رفت.
-
او در سال 1987 به فرار مالیاتی و نقض قوانین اوراق بهادار اعتراف کرده بود.
example - مثال
-
رفتار او طفره رفتن از مسئولیت هایش به عنوان پدر بود.
-
او به فرار مالیاتی متهم شده است.
-
سخنان او پر از طفره رفتن و نیمه حقیقت بود.
-
سخنرانی او پر از بهانه و طفره رفتن بود و هرگز به درستی به موضوع پرداخته نشد.
-
فرار مالیاتی (= عدم پرداخت غیرقانونی مالیات)
-
tax evasion
فرار مالیاتی
-
یک سخنرانی سیاسی پر از طفره رفتن
-
حسابدار سابق به چندین فقره فرار مالیاتی متهم شد.
-
این یک فرار آشکار از مسئولیت از سوی او بود.
synonyms - مترادف
-
avoidance
اجتناب
-
dodging
طفره رفتن
-
elusion
گریز
-
shunning
دوری جستن
-
circumvention
دور زدن
-
ducking
اردک زدن
-
eluding
فرار می کند
-
در رفتن
-
shirking
شانه زدن
-
cop-out
پلیس بیرون
-
cunning
حیله گری
-
deception
فریب
-
fudging
لکه دار کردن
-
pretext
بهانه، مستمسک
-
shuffling
به هم زدن
-
artifice
تصنع
-
bypassing
ابهام
-
equivocation
فرار کردن
-
eschewal
بیرون
-
eschewing
حرف دو پهلو
-
نیرنگ
-
prevarication
تکان دادن
-
ruse
کنار زدن
-
shaking
زیر پا گذاشتن
-
sidestepping
دوچرخه سواری
-
subterfuge
برو
-
trickery
کج بودن
-
bilking
-
evasiveness
-
go-by
-
obliqueness
antonyms - متضاد
-
confrontation
تقابل
-
facing
رو به رو
-
frankness
رک گویی
-
honesty
صداقت
-
ملاقات
-
openness
باز بودن
-
واقعیت
-
حقیقت
-
truthfulness
مستقیم بودن
-
directness
یقین - اطمینان - قطعیت
-
certainty
راستگویی
-
uprightness
انصاف
-
fairness
افتخار ایالات متحده
-
honorUS
HonourUK
-
honourUK
دقت
-
accuracy
مطابقت
-
conformity
یکسانی
-
sameness
تصحیح
-
correction
تضمین
-
اعتبار
-
surety
امانت
-
validity
مشروعیت
-
trustworthiness
جهل
-
legitimacy
خلوص
-
ignorance
دائمی
-
sincerity
رکود
-
verity
نگهداری
-
شواهد و مدارک
-
stagnation
-
-