word - لغت

evolutionary || تکاملی

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

/ˌiːvəˈluːʃənri/

UK :

/ˌevəˈluːʃəneri/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [evolutionary] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • evolutionary theory


    نظریه تکاملی

  • evolutionary change


    تغییر تکاملی

  • The change has been evolutionary rather than revolutionary.


    این تغییر به جای انقلابی، تکاملی بوده است.

  • Sustainable business development involves systematically creating a better future through evolutionary changes.


    توسعه پایدار کسب و کار شامل ایجاد سیستماتیک آینده ای بهتر از طریق تغییرات تکاملی است.

  • evolutionary innovations


    نوآوری های تکاملی

synonyms - مترادف

  • developmental


    رشدی


  • تغییر می کند


  • در حال رشد

  • progressive


    ترقی خواه

  • generative


    مولد

  • revolutionary


    انقلابی

antonyms - متضاد

  • extinct


    منقرض شده

  • stagnant


    راکد

  • stunted


    ناقص

  • dormant


    خوابیده

  • idle


    بیکار

  • inert


    بی اثر

  • arrested


    دستگیر شد

  • frozen


    منجمد

  • undersized


    کم اندازه

  • dwarfish


    کوتوله ماهی

  • diminutive


    کاهنده


  • کم اهمیت


  • کوچک


  • مقدار کمی

  • undersize


    کمتر از اندازه

  • dwarf


    آدم کوتوله

  • wee


    کوچولو

  • dwarfed


    کوتوله شده

  • pygmy


    پیگمی


  • عزیزم


  • اندازه سرگرم کننده