word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
google image
description - توضیح
-
relating to the way in which plants and animals develop and change gradually over a long period of time
مربوط به نحوه رشد و تغییر تدریجی گیاهان و حیوانات در طی یک دوره زمانی طولانی است
-
relating to the way in which ideas or situations gradually change and develop over a long period of time
مربوط به روشی است که در آن ایده ها یا موقعیت ها به تدریج در یک دوره زمانی طولانی تغییر می کنند و توسعه می یابند
-
مربوط به روشی است که موجودات زنده در طی میلیون ها سال رشد می کنند
-
شامل فرآیند تدریجی تغییر و توسعه است
-
مربوط به یا ناشی از فرآیند تکامل است
-
توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند با ایجاد تغییرات تدریجی زیاد
-
In fact without evolutionary and learning pressures the society of mind in a brain would turn into a bureaucracy.
در واقع، بدون فشارهای تکاملی و یادگیری، جامعه ذهنی در مغز به یک بوروکراسی تبدیل میشود.
-
evolutionary biology
زیست شناسی تکاملی
-
It follows from all this that natural selection can not be the sole explanation of evolutionary change.
از همه اینها نتیجه می شود که انتخاب طبیعی نمی تواند تنها توضیح تغییر تکاملی باشد.
-
او فکر می کند به بن بست تکاملی رسیده اند.
-
The sequence adjacent to the insertion site is very well conserved over large evolutionary distances such as between fungi algae and bacteria.
توالی مجاور محل درج به خوبی در فواصل تکاملی بزرگ مانند بین قارچ ها، جلبک ها و باکتری ها حفظ می شود.
-
تاریخچه تکاملی شکل 4 یک بازسازی است.
-
Spontaneous social orders by contrast are evolutionary in nature and are not the product of rational design.
در مقابل، نظمهای اجتماعی خود به خودی، ماهیت تکاملی دارند و محصول طراحی عقلانی نیستند.
-
The one exception to this evolutionary process will be in new plants or divisions-the so-called greenfield sites.
تنها استثنا در این فرآیند تکاملی در کارخانهها یا بخشهای جدید خواهد بود که به اصطلاح مکانهای سبز میگویند.
-
an evolutionary process
یک فرآیند تکاملی
-
He also uses the idea of mankind as food to emphasise the evolutionary truth of man as one more source of protein.
او همچنین از ایده انسان به عنوان غذا استفاده می کند تا بر حقیقت تکاملی انسان به عنوان منبع دیگری از پروتئین تأکید کند.
example - مثال
-
evolutionary theory
نظریه تکاملی
-
evolutionary change
تغییر تکاملی
-
این تغییر به جای انقلابی، تکاملی بوده است.
-
Sustainable business development involves systematically creating a better future through evolutionary changes.
توسعه پایدار کسب و کار شامل ایجاد سیستماتیک آینده ای بهتر از طریق تغییرات تکاملی است.
-
evolutionary innovations
نوآوری های تکاملی
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
extinct
منقرض شده
-
stagnant
راکد
-
stunted
ناقص
-
dormant
خوابیده
-
idle
بیکار
-
inert
بی اثر
-
arrested
دستگیر شد
-
frozen
منجمد
-
undersized
کم اندازه
-
dwarfish
کوتوله ماهی
-
diminutive
کاهنده
-
کم اهمیت
-
کوچک
-
مقدار کمی
-
undersize
کمتر از اندازه
-
dwarf
آدم کوتوله
-
wee
کوچولو
-
dwarfed
کوتوله شده
-
pygmy
پیگمی
-
عزیزم
-
اندازه سرگرم کننده