word - لغت

exceeds || فراتر می رود

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ɪkˈsiːd

UK :

ɪkˈsiːd

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [exceeds] در گوگل

description - توضیح

example - مثال


  • هزینه نهایی نباید بیش از 5000 دلار باشد.

  • The success of our campaign has exceeded our wildest expectations.


    موفقیت کمپین ما فراتر از وحشیانه ترین انتظارات ما بوده است.

  • She was found guilty on three charges of exceeding the speed limit.


    او به سه اتهام تجاوز از سرعت مجاز مجرم شناخته شد.

  • He was exceeding the speed limit by 15 miles an hour.


    او از سرعت مجاز 15 مایل در ساعت تجاوز می کرد.

  • The earnings per share far exceeded analysts' estimates of 9 to 10 cents per share.


    سود هر سهم بسیار فراتر از برآوردهای تحلیلگران از 9 تا 10 سنت به ازای هر سهم بود.

  • Customers who exceed their credit limits will be charged a fee.


    مشتریانی که بیش از حد اعتبار خود باشند، هزینه ای دریافت خواهند کرد.

synonyms - مترادف

  • surpasses


    پیشی می گیرد

  • transcends


    فراتر می رود

  • breaks


    می شکند

  • overpasses


    روگذرها

  • outruns


    گسترش

  • outreaches


    فراتر رفتن

  • oversteps


    بیش از حد

  • overshoots


    عبور می کند

  • overruns


    زیاده روی می کند

  • overreaches


    تاپ ها

  • passes


    مازاد مالیات

  • overdoes


    می رود

  • tops


    لبریز میشود، مرور میشود، زیر گرفته میشود

  • overtaxes


    فراتر از محدوده است

  • goes beyond


    از حد عبور می کند

  • goes over


    بیش از حد گسترش می یابد

  • runs over


    صلیب ها

  • goes beyond the bounds of


    پله ها را پشت سر گذاشت

  • goes over the limit of


    بالاتر می رود

  • overextends


    برش می دهد

  • crosses


    بیشتر از

  • steps over


    بیش از حد کشیده می شود

  • rises above


    فشارها

  • cuts across


    بیش از حد عمل می کند

  • lasts longer than


    بیشتر از چیزی که بتوانید بجوید تکه کنید

  • overstretches


    سبقت می گیرد

  • strains


  • overacts


  • bitse off more than you can chew


  • overtakes


antonyms - متضاد

  • falls short of


    کوتاه می آید