word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
برای کشف فضا
-
بهترین راه برای گشت و گذار در حومه شهر پیاده روی است.
-
بچه ها برای کاوش در جنگل رفته اند.
-
بیایید این موضوع/ایده را کاملتر بررسی کنیم.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
ignoring
نادیده گرفتن
-
dismissing
اخراج کردن
-
disregarding
بی توجهی
-
neglecting
مشرف
-
overlooking
تخفیف دادن
-
discounting
رد کردن
-
rejecting
طرد کردن
-
spurning
پرهیز کردن
-
avoiding
دور زدن
-
bypassing
دور انداختن
-
discarding
طفره رفتن
-
evading
بدگویی
-
misheeding
حذف کردن
-
omitting
پرش
-
rebuffing
غر زدن
-
skipping
بی توجه
-
snubbing
مسواک زدن کنار
-
unheeding
مسواک زدن
-
unminding
ترک کردن
-
brushing aside
ترک کاری انجام نشده
-
brushing off
اجازه دادن به چیزی سر خوردن
-
leaving out
نگاه کردن به گذشته
-
leaving something undone
نور ساختن
-
در حال عبور
-
looking past
عدم توجه به
-
-
passing by
-