word - لغت

export || صادرات

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/ˈekspɔːt/

UK :

/ˈekspɔːrt/

US :

family - خانواده

import
وارد كردن
exporter
صادر کننده
importer
وارد کننده
exportation
صادرات
importation
واردات
export
---

google image

نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [export] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • a ban on the export of live cattle


    ممنوعیت صادرات دام زنده

  • Then the fruit is packaged for export.


    سپس میوه برای صادرات بسته بندی می شود.

  • export earnings/subsidies


    درآمد صادراتی/یارانه

  • an export licence


    مجوز صادرات

  • Their main export market is the United States.


    بازار اصلی صادرات آنها ایالات متحده است.

  • the country’s major exports


    عمده صادرات کشور

  • a fall in the value of exports


    کاهش ارزش صادرات

  • Oil exports have risen steadily.


    صادرات نفت به طور پیوسته افزایش یافته است.

  • The country's share of world exports of goods and services was 5.8 per cent.


    سهم این کشور از صادرات جهانی کالا و خدمات 5.8 درصد بوده است.

  • Australia wants to increase its agricultural exports to Asia.


    استرالیا می خواهد صادرات محصولات کشاورزی خود را به آسیا افزایش دهد.

  • exports from the United States to the European Union


    صادرات از ایالات متحده به اتحادیه اروپا

  • yards where thousands of cars await export


    یاردهایی که هزاران خودرو در انتظار صادرات هستند

  • plans to restrict the export of arms to certain countries


    قصد دارد صادرات تسلیحات به برخی کشورها را محدود کند

  • a call for tougher art export controls


    فراخوانی برای کنترل های سخت تر صادرات هنر


  • عملکرد صادراتی قوی

  • how to win more export orders


    نحوه برنده شدن سفارشات صادراتی بیشتر

  • the export drive by Japanese industry


    محرک صادرات توسط صنعت ژاپن

  • 89 per cent of Mexican exports go to the US.


    89 درصد از صادرات مکزیک به آمریکا می رود.

  • Coconut is one of the staple exports of the islands.


    نارگیل یکی از صادرات اصلی جزایر است.

  • Coffee is the country's biggest export.


    قهوه بزرگترین صادرات این کشور است.

  • Earnings from the sale of banking, insurance and other services to foreigners are described as ‘invisible exports’.


    درآمد حاصل از فروش خدمات بانکی، بیمه و سایر خدمات به خارجی ها به عنوان صادرات نامرئی توصیف می شود.

  • Exports will total $30 billion by 2036.


    صادرات تا سال 2036 به 30 میلیارد دلار خواهد رسید.

  • Scottish exports destined for Western Europe


    صادرات اسکاتلند به مقصد اروپای غربی

  • The US share of world exports has declined.


    سهم ایالات متحده از صادرات جهانی کاهش یافته است.

  • The industry has achieved record exports in the past year.


    این صنعت در سال گذشته به رکورد صادرات دست یافته است.

  • exports of beef


    صادرات گوشت گاو

  • There is a ban on exports of toxic waste


    ممنوعیت صادرات زباله های سمی

  • French cheeses are exported to many different countries.


    پنیر فرانسوی به کشورهای مختلف صادر می شود.


  • لباس های ما در این کشور آنقدر خوب می فروشند که نیازی به صادرات نداریم.

  • American culture has been exported all over the world.


    فرهنگ آمریکایی به سراسر جهان صادر شده است.

  • Coffee is one of Brazil's main exports.


    قهوه یکی از صادرات اصلی برزیل است.

synonyms - مترادف


  • تجارت


  • فروش


  • بازار

  • peddle


    دستفروشی


  • عرضه

  • vend


    پرداخت

  • purvey


    معامله


  • توت

  • tout


    معامله کردن

  • transact


    ترافیک


  • کالا

  • merchandise


    موجودی


  • مبادله


  • فروش خارج از کشور

  • sell overseas


    بازار خارج از کشور


  • ترافیک در


  • معامله را قطع کن

  • market overseas


    تجارت بین المللی


  • انجام تجارت در


  • بازار را پیدا کنید

  • trade internationally


    خروجی پیدا کنید


  • برای فروش داشته باشد


  • پیشنهاد برای فروش

  • find outlet


    تجارت در


  • معامله در


  • وارد كردن

  • transact business in


    خرده فروشی


  • رسیدگی

  • import


  • retail



antonyms - متضاد

  • import


    وارد كردن

  • buy


    خرید


  • نگه دارید


  • نگاه داشتن


  • حفظ


  • دريافت كردن


  • تایید کنید


  • ماندن