word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
وارد كردن
صادر کننده
وارد کننده
صادرات
واردات
---
google image
description - توضیح
-
تجارت فروش و ارسال کالا به کشورهای دیگر
-
محصولی که به کشور دیگری فروخته می شود
-
برای فروش کالا به کشور دیگری
-
معرفی یک فعالیت، ایده و غیره به مکان یا کشوری دیگر
-
to move computer information from one computer to another from one computer document to another or from one piece of software to another
برای انتقال اطلاعات کامپیوتر از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر، از یک سند کامپیوتری به سند دیگر، یا از یک نرم افزار به نرم افزار دیگر
-
محصول یا خدماتی که به کشور دیگری فروخته می شود
-
فروش کالا به کشورهای دیگر
-
برای فروش کالا به کشورهای دیگر
-
معرفی یک فعالیت، ایده و غیره به کشوری دیگر
-
برای ارسال کالا به کشور دیگری برای فروش
-
برای استفاده از چیزی از یک کشور در کشورهای دیگر
-
If you export information from a computer you copy a large amount of it to a different part of the computer's memory or to another device.
اگر اطلاعات را از رایانه صادر می کنید، مقدار زیادی از آن را در قسمت دیگری از حافظه رایانه یا دستگاه دیگری کپی می کنید.
-
a product that you sell in another country or the business of sending goods to another country in order to sell them there
محصولی که در کشور دیگری می فروشید، یا تجارت ارسال کالا به کشوری دیگر به منظور فروش آنها در آنجا
-
برای ارسال کالا به کشور دیگری برای فروش یا استفاده
-
چیزی فروخته شده و از کشوری خارج و به کشوری دیگر برده می شود
-
صادرات همچنین تجارت فرستادن کالا به کشور دیگر برای فروش آنها در آنجا است.
-
to copy a large amount of information on a computer either to a different part of the computer's storage space or to another form of storage such as a CD, so that it can be used for a different purpose
برای کپی کردن حجم زیادی از اطلاعات روی رایانه یا در قسمت دیگری از فضای ذخیره سازی رایانه یا به شکل دیگری از ذخیره سازی مانند سی دی، به طوری که بتوان از آن برای اهداف متفاوتی استفاده کرد.
-
محصولی که در کشور دیگری می فروشید
-
فعالیت یا تجارت ارسال کالا به کشور دیگر به منظور فروش آنها در آنجا
-
Yet the partners poured money into modernization, believing exports would give Quaker a profitable future.
با این حال، شرکا برای نوسازی پول ریختند و معتقد بودند که صادرات آیندهای سودآور به کواکر میدهد.
-
It is trading ahead of this time last year when sales were hit by the Gulf war but exports are slowing.
سال گذشته، زمانی که فروش در اثر جنگ خلیج فارس آسیب دید، پیش از این زمان معامله می شود، اما صادرات در حال کاهش است.
-
گندم یکی از صادرات عمده کشورمان است.
-
عمده صادرات این کشور زغال سنگ است.
-
مجدداً، اینها می توانند برای ارزیابی تقاضای صادرات بالقوه یا تداوم عرضه واردات مورد استفاده قرار گیرند.
-
امید است تجارت صادراتی قابل توجهی در این پاسخ اخیر به بی نظمی مدنی باشد.
-
این دستورالعمل در مورد اشیایی که در پایان یک صادرات موقت قانونی بازگردانده نشده اند نیز اعمال می شود.
-
مجموع صادرات بریتانیا به سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا اکنون بیش از واردات است.
example - مثال
-
ممنوعیت صادرات دام زنده
-
سپس میوه برای صادرات بسته بندی می شود.
-
export earnings/subsidies
درآمد صادراتی/یارانه
-
an export licence
مجوز صادرات
-
بازار اصلی صادرات آنها ایالات متحده است.
-
عمده صادرات کشور
-
کاهش ارزش صادرات
-
صادرات نفت به طور پیوسته افزایش یافته است.
-
سهم این کشور از صادرات جهانی کالا و خدمات 5.8 درصد بوده است.
-
Australia wants to increase its agricultural exports to Asia.
استرالیا می خواهد صادرات محصولات کشاورزی خود را به آسیا افزایش دهد.
-
صادرات از ایالات متحده به اتحادیه اروپا
-
یاردهایی که هزاران خودرو در انتظار صادرات هستند
-
قصد دارد صادرات تسلیحات به برخی کشورها را محدود کند
-
فراخوانی برای کنترل های سخت تر صادرات هنر
-
a strong export performance
عملکرد صادراتی قوی
-
نحوه برنده شدن سفارشات صادراتی بیشتر
-
محرک صادرات توسط صنعت ژاپن
-
89 درصد از صادرات مکزیک به آمریکا می رود.
-
نارگیل یکی از صادرات اصلی جزایر است.
-
قهوه بزرگترین صادرات این کشور است.
-
Earnings from the sale of banking, insurance and other services to foreigners are described as ‘invisible exports’.
درآمد حاصل از فروش خدمات بانکی، بیمه و سایر خدمات به خارجی ها به عنوان صادرات نامرئی توصیف می شود.
-
صادرات تا سال 2036 به 30 میلیارد دلار خواهد رسید.
-
صادرات اسکاتلند به مقصد اروپای غربی
-
سهم ایالات متحده از صادرات جهانی کاهش یافته است.
-
این صنعت در سال گذشته به رکورد صادرات دست یافته است.
-
exports of beef
صادرات گوشت گاو
-
ممنوعیت صادرات زباله های سمی
-
پنیر فرانسوی به کشورهای مختلف صادر می شود.
-
لباس های ما در این کشور آنقدر خوب می فروشند که نیازی به صادرات نداریم.
-
فرهنگ آمریکایی به سراسر جهان صادر شده است.
-
قهوه یکی از صادرات اصلی برزیل است.
synonyms - مترادف
-
تجارت
-
فروش
-
بازار
-
peddle
دستفروشی
-
عرضه
-
vend
پرداخت
-
purvey
معامله
-
توت
-
tout
معامله کردن
-
transact
ترافیک
-
کالا
-
merchandise
موجودی
-
مبادله
-
فروش خارج از کشور
-
sell overseas
بازار خارج از کشور
-
ترافیک در
-
معامله را قطع کن
-
market overseas
تجارت بین المللی
-
انجام تجارت در
-
بازار را پیدا کنید
-
trade internationally
خروجی پیدا کنید
-
برای فروش داشته باشد
-
پیشنهاد برای فروش
-
find outlet
تجارت در
-
معامله در
-
وارد كردن
-
خرده فروشی
-
رسیدگی
-
import
-
retail
-