word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک لنز برای یک چشم، که برای کمک به شما در دیدن بهتر با آن چشم استفاده می شود
-
او در کودکی یک چشم خود را از دست داده بود و در چشمی باقی مانده عینک می زد.
-
عینکش را برمیدارد و روی آن پا میزند.
-
کوه عینک هایی که از مردگان گرفته شده را مطالعه می کنم.
-
هنری همیشه به آن عینک علاقه داشت.
-
عینک افتاده بود و روی زمین می غلتید.
-
نوجوانانی که از ظاهر شخصی آگاه هستند ممکن است آنها را به عینک ترجیح دهند.
-
چه کسی چه دموکراسی را و با چه عینکی درک می کند؟
-
چشمانتان آب می ریزد، اشک هایتان روی صورتتان یخ می زند، عینکتان به پوستتان می چسبد.
example - مثال
-
a jeweller’s eyeglass
عینک جواهری