word - لغت

fantasia || فانتزی

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/fænˈteɪziə/

UK :

/fænˈteɪʒə/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fantasia] در گوگل

description - توضیح


  • یک قطعه موسیقی که فرم یا سبک منظمی ندارد

  • (1940) a US film made by Walt Disney, which consists of a number of different short cartoons, each one with its own piece of classical music. The conductor of the music is Leopold Stokowski, and the cartoons include one in which a group of hippopotamuses dance.


    (1940) یک فیلم آمریکایی ساخته والت دیزنی که از تعدادی کارتون کوتاه مختلف تشکیل شده است که هر کدام قطعه موسیقی کلاسیک خود را دارند. رهبر موسیقی لئوپولد استوکوفسکی است و کارتون ها شامل یکی از این کارتون ها می شود که در آن گروهی از اسب آبی ها می رقصند.

  • a piece of music with no fixed form or one consisting of tunes that many people know or recognize


    یک قطعه موسیقی بدون فرم ثابت، یا قطعه ای متشکل از آهنگ هایی که بسیاری از مردم آن را می شناسند یا می شناسند

  • The hotel lobby was a fantasia of streamers and lanterns.


    لابی هتل فانتزی از استریمر و فانوس بود.

  • But the musical is a vehicle to liberate all the pent-up frustrations of Billy's fantasia.


    اما موزیکال وسیله‌ای است برای رهایی از تمام ناامیدی‌های فروخورده فانتزی بیلی.

  • At the same time I knew they were stupid fantasias but believed that I was helpless in the face of them.


    در عین حال می دانستم که آنها فانتزی های احمقانه ای هستند اما معتقد بودم که در برابر آنها درمانده هستم.

example - مثال

synonyms - مترادف

  • rhapsody


    راپسودی

  • capriccio


    کاپریچو

  • roulade


    رولاد

  • fantastical air


    هوای خارق العاده


  • فانتزی موزیکال

antonyms - متضاد